ذره ای
فارسی به انگلیسی
dab
مترادف و متضاد
اتمی، هستهای، تجزیه ناپذیر، ذره ای، ریز، مربوط به جوهر فرد
اثر، ذره ای، جای پا، بقایا، ردیا
ذره ای، مولکولی، ملکولی، مادیزهای
لغت نامه دهخدا
ذره ای. [ ذَرْ رَ / رِ ] ( ص نسبی ) منسوب بِذرَة . || ( اِ ) یک ذرّه.
کلمات دیگر: