کلمه جو
صفحه اصلی

ساحره


مترادف ساحره : جادوگر، افسونگر زن

برابر پارسی : فسونکار، جادوگر، افسونگر

فارسی به انگلیسی

enchantress, sorceress, witch, spellbinder, hag

sorceress, witch, enchantress, hag, spellbinder


enchantress, sorceress, spellbinder, witch


فارسی به عربی

جنیة , ساحرة , عفریتة

عربی به فارسی

زن جادوگر , ساحره , پيره زن , فريبنده , افسون کردن , سحر کردن , مجذوب کردن


فرهنگ اسم ها

اسم: ساحره (دختر) (عربی) (تلفظ: sahere) (فارسی: ساحره) (انگلیسی: sahereh)
معنی: سحر کننده، افسونگر

مترادف و متضاد

witch (اسم)
عفریته، ساحره، زن جادوگر، پیرهزن

hag (اسم)
عفریته، حصار، عجوزه، باطلاق، ساحره

hex (اسم)
جادو گر، ساحره

hellcat (اسم)
عفریته، عجوزه، ساحره، زن لجاره

lamia (اسم)
خون اشام، ساحره

fairy (اسم)
جن، افسون گری، پری، ساحره

sibyl (اسم)
ساحره، زن غیب گو

جادوگر، افسونگر (زن)


فرهنگ فارسی

مونث ساحره، زن جادوگر، ساحرات وسواحرجمع
( اسم ) مونث ساحر زن جادوگر جمع ساحرات سواحر .

زن جادوگر


فرهنگ معین

(حِ رِ یا رَ ) [ ع . ساحرة ] (اِفا. ) مؤنث ساحر. زن جادوگر. ج . ساحرات ، سواحر.

لغت نامه دهخدا

( ساحرة ) ساحرة. [ ح ِ رَ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث ساحر. رجوع به ساحر شود. || زن جادوگر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
گیتی زنی است خوب و بداندیش و شوی جو
باعذب و فتنه ساز و بگفتار ساحره.
ناصرخسرو ( دیوان ص 383 ).
- ارض ساحرة ؛ سراب. ( اقرب الموارد ).

ساحرة. [ ح ِ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ساحر. رجوع به ساحر شود. || زن جادوگر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
گیتی زنی است خوب و بداندیش و شوی جو
باعذب و فتنه ساز و بگفتار ساحره .

ناصرخسرو (دیوان ص 383).


- ارض ساحرة ؛ سراب . (اقرب الموارد).

فرهنگ عمید

= ساحر

ساحر#NAME?


دانشنامه عمومی

ساحره ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
ساحره (فیلم ۱۳۷۶)
ساحره (فیلم ۱۳۵۱)
ساحره (فیلم). ساحره فیلم ساخت ایران است که توسط کاگردانی داوود میرباقری و نویسندگی فریدون فرهودی ساخته شد. مدت زمان این فیلم ۱۰۰ دقیقه و زمان انتشار آن سال ۱۳۷۶ بوده است. میرباقری فیلم ساحره را با اقتباس از داستان کوتاه "عروسک پشت پرده" ، نوشته ی صادق هدایت با کمی تغییر ساخته است.

پیشنهاد کاربران

در نظر من اسم ساحره یعنی عشق
کسی که همه از اون خوششون میاد

جادوگر

افسون ساز. [ اَ ] ( نف مرکب ) ساحر و عزائم خوان. افسون پرداز. افسون خوان. افسون گر. افسون پژوه. ( آنندراج ) .

ساحره در نظر من یعنی افسون گر کسی که همه از اون خوشش میاد
چون اسم منم ساحرست

اونایی که اسمشون ساحره ست احتمالا ساحره نیست بلکه ساهره ست. ساهره به معنای بیابان برهوت

امکانش هست که ساحره خوب باشه؟ یعنی همه میگن ساحره بده ولی من جایی خوندم ساحره کسیه که از بدو تولد میتونسته جادو کنه و قدرت داشته. اما جادوگر کسیه که با هزاران ورد و طلسم تونسته قدرت هایی رو از آن خودش کنه. آیا این درسته؟

ساحره در قدیم اسم پری های زیبا بوده
بسیاری از پادشاه های قدیم عاشق این اسم بودند و بخاطر زیبایی ساحره ها اسم فرزندانشون رو ساحره میگذاشتن


جادوگر مونث که دارای قابلیت هایی فرا انسانی است

ساحره حتی اگه به معنی جادوگر و یا هر معنی که باشد که درست بوده وهست . ی زمانی و حتی تاامروز بعد از ۲۴ سال من را جادوی خودش کرده و هنوزم که هنوزه در قلب و روحم اورا دوست میدارم وعاشقش بوده و هستم و ای ی عشق پاک بود که سالیان سال همراهم بوده و چه کنم که او در شهر دیگه ومنم در شهر دیگه و هردو جادوی روزگار شدیم. ممنونم از شما

اسم منم ساحره وقتی بچه بودم این اسم و دوسنداشتم بعدها عاشق اسمم شدم خیلی دوسش دارم ب نظر من خاص وب خاطر معنی نمیتونه بد باشه می تونه خاص باش می تونه واقعا جادو کنه.

من به شخصه اسم ساحره رو دوست دارم و از لحظه دیدار عاشقش شدم، ولی به نظر من ساحره= با آدم بد، چون که از جون دل واسش مایه گذاشتم، از خانواده از پدر و مادر از خونه از زمین کشاورزی از فامیل و آشنا از دوست از همکار ، حتئ از آبرو و اعتبار خودم گذشتم برای رفاه و خوشبختیش، ولی متاسفانه خیانت کرد از پشت بهم خنجر زد، چون زاتش اینه، یه جوری بهم خیانت کرد که تا آخر عمرم نمیتونم سرپا وایسم، خلاصه هنوز هم دوسش دارم و عاشقشم حتی نمیتونم نفرینش کنم، پس نگین ساحره خوبه ساحره بد بد بد ساحره بد ساحره بدخیلی خیلی بد


کلمات دیگر: