کلمه جو
صفحه اصلی

ضباط


مترادف ضباط : بایگان، ثبات، ضابط

فارسی به انگلیسی

records, file keeping


مترادف و متضاد

recorder (اسم)
بایگان، ثبات، دستگاه ضبط صوت، صدا نگار، ضبط کننده، ضباط

بایگان، ثبات


ضابط


۱. بایگان، ثبات
۲. ضابط


فرهنگ فارسی

ضبط کننده، بایگان، آنکه اوراق اداره رادرپرونده هاضبطونگهداری کند، جمع ضابط
۱ - نگاهدارنده حفظ کننده . ۲ - آن که شهری را از جانب سلطان اداره کند شحنه . ۳ - حاکم والی . ۴ - ( درایه ) متقن مثبت . ۵ - نیرومند قوی . ۶ - محصل مالیات . ۷ - ممیز و مفتش حساب . ۸ - مباشر جمع : ضابطین ضباط ضوابط.

فرهنگ معین

(ضَ بّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - ضبط کننده . ۲ - بایگان .

لغت نامه دهخدا

ضباط. [ ض َب ْ با ] ( ع ص ، اِ ) ضبطکننده. || آنکه ضبط اوراق اداره یا محکمه ای کند. بایگان. آرشیویست.

ضباط. [ ض ُب ْ با ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ضابط.

ضباط. [ ض َب ْ با ] (ع ص ، اِ) ضبطکننده . || آنکه ضبط اوراق اداره یا محکمه ای کند. بایگان . آرشیویست .


ضباط. [ ض ُب ْ با ] (ع ص ، اِ) ج ِ ضابط.


فرهنگ عمید

۱. [منسوخ] کسی که اوراق اداره را در پرونده ها ضبط و نگه داری می کند، بایگان.
۲. [قدیمی] ضبط کننده.
= ضابط

۱. [منسوخ] کسی که اوراق اداره را در پرونده‌ها ضبط و نگه‌داری می‌کند؛ بایگان.
۲. [قدیمی] ضبط‌کننده.


ضابط#NAME?


جدول کلمات

بایگان


کلمات دیگر: