مترادف ذخیره کردن : انبار کردن، انباشتن، اندوختن، پس انداز کردن
برابر پارسی : انباردن
to reserve, to put in store
bespeak, hoard, reserve, save, stockpile, store
انبار کردن، انباشتن
اندوختن، پسانداز کردن
۱. انبار کردن، انباشتن
۲. اندوختن، پسانداز کردن
انباشتن دادهها و اطلاعات در حافظه
انباردن