کلمه جو
صفحه اصلی

ژست گرفتن

فارسی به انگلیسی

posture, pose, to strike an attitude, to assume a pose

to pose, to posture, to put up a front, to strike an attitude, to assume a pose, to put on an act


posture, pose


فارسی به عربی

وقفة

مترادف و متضاد

pose (فعل)
اقامه کردن، خود نمایی کردن، قرار دادن، گذاردن، ژست گرفتن، وانمود شدن، قیافه گرفتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) حالتهای مخصوص به قیافه و اندام خود دادن .

حالت مصنوعی به صورت و اندام خود دادن، ژست آمدن، ادا در آوردن


جملات نمونه

برای ما ژست نگیر!

don't put on an act for us!


اصطلاحات

معنی اصطلاح -> ژست گرفتن
قیافه گرفتن؛ تظاهر به حالتی کردن
مثال:
داداش اینقدر ژست نگیر، ما که تو رو خوب می شناسیم !

پیشنهاد کاربران

وضع گرفتن


کلمات دیگر: