چاخان کردن
فارسی به انگلیسی
boast, brag, roister
فارسی به عربی
بخار
مترادف و متضاد
پر حرفی کردن، چاخان کردن، از راه بدر بردن
تظاهر به صمیمیت کردن، چاخان کردن
چاخان کردن، بخور دادن، تبخیر کردن یا شدن
چاخان کردن، بخور دادن، تبخیر کردن یا شدن
فرهنگ فارسی
گول زدن . فریفتن . چاپلوسی کردن . بدروغ و ریا سخنی گفتن یا کسی را ستودن .
لغت نامه دهخدا
چاخان کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گول زدن. فریفتن. چاپلوسی کردن. بدروغ و ریا سخنی گفتن یا کسی را ستودن.
کلمات دیگر: