ذخیره سازی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
خزن
مترادف و متضاد
انباره، مخزن، ضبط، انبار کالا، ذخیره سازی، انبارش
فرهنگ فارسی
فرایند انباشتن دادهها و اطلاعات در حافظه
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمص . ) عمل ذخیره کردن .
فرهنگستان زبان و ادب
{storage} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند انباشتن داده ها و اطلاعات در حافظه
کلمات دیگر: