( تد ) ( لوطی ) حقه باز مشهور ( نیمه اول قر . ۱۳ ه . ) . وی در محل قبرستان قدیم تهران ( که از چهار راه حسن آباد تا پشت خیابان استخر و خیابان یوسف آباد ادامه داشت ) بساط حقه بازی را میگشود و مردم را بدور خود جمع میکرد و پس از خواندن اشعاری چند با مهره بازی معرکه را شروع میکرد بدین معنی که دو زانو روی زمین می نشست و چند دانه مهره باندازه یک نخود که از گلوله کوچکی نخ موم کشیده درست کرده بود در جلو خود میگذاشت و فنجانهای فلزی را وارونه بروی زمین قرار میداد و بعد در زیر هر کدام از آنها مهره ای میگذاشت . سپس با چوب کوچکی یکی یکی آن فنجانها را وارونه میکرد و تماشاگران میدیدند که مهره ای در زیر آنها وجود ندارد تا بفنجان آخری میرسید چون آنرا بلند میکرد معلوم میشد که همه مهره ها در زیر آن جمع شده . سپس بکارهای دیگر می پرداخت وازجمله آنها بازی شامورتی بود شامورتی را که بدنه اش سواراخ سوراخ بود پراز آب میکرد و چون دستور میداد : [شامورتی آب بده ] از سوراخها آب میریخت و چون دستور می داد [ آب نده ] بسته میشد . بعد از آنکه تماشاگران را جلب میکرد چشمه بزرگترین را مطرح مینمود مثلا موش را در قوطی میکرد و قول میداد که آنرا تبدیل به مار یا کبوتر یا حیوانی دیگر سازد و چون میدید که همه تشنه دیدن عمل او هستند بگرفتن پول کافی مجددا عملیات خود را آغاز مینمود .