کلمه جو
صفحه اصلی

مرتضی

فارسی به انگلیسی

masculine proper name, title of imam ali, approvable, [o.s.] approvable, bribee

bribee


[o.s.] approvable


فرهنگ اسم ها

اسم: مرتضی (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: mortazā) (فارسی: مرتضي) (انگلیسی: mortaza)
معنی: خشنود شده، برگزیده، لقب امیرالمؤمنین علی ( ع ) امام اول شیعیان، ( در قدیم ) پسندیده شده، مورد رضایت و پسند قرار گرفته، ( اَعلام ) ) از لقبهای امیرالمؤمنین علی ( ع )، امام اول شیعیان، ) مرتضی زبیدی [، قمری] محدث و لغت شناس عرب، اهل عراق و ساکن زبید یمن و مصر، مؤلف فرهنگ عربی تاج العروس و شرح احیای علوم الدین غزالی، ( در اعلام ) لقب امیرالمؤمنین علی ( ع )

(تلفظ: mortazā) (عربی) (در قدیم) پسندیده شده ، مورد رضایت و پسند قرار گرفته ؛ (در اعلام) لقب امیرالمؤمنین علی (ع) .


فرهنگ فارسی

دهی از دهستان عقیلی شهرستان شوشتر. دارای ۲۵٠ تن سکنه .محصول : غلات برنج خربزه .
پسندیده، خشنود، برگزیده، ولقب امیرالمومنین علی ، مرتضوی: منسوب به مرتضی علی
( اسم ) ۱ - راضی کرده شده خشنود شده . ۲ - پسندیده برگزیده : چون بگورستان روی ای مرتضی استخوانشان را بپرس از ما مضی . ( مثنوی ) ۳- ( اسم ) نامی است از نامهای مردان.

فرهنگ معین

(مُ تَ ضا ) [ ع . ] (اِمف . ) پسندیده و برگزیده .

لغت نامه دهخدا

مرتضی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) کسی که برمی گزیند و اختیار میکند و پسند می کند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی از ارتضاء. رجوع به ارتضاء شود. || راضی . خشنود. (ناظم الاطباء). که چیزی را اختیار کند و بدان قانع و خرسند باشد. رجوع به اقرب الموارد و نیز رجوع به ارتضاء شود.


مرتضی . [ م ُ ت َ ضا ] (ع ص ) پسندیده . (غیاث اللغات ، از منتخب اللغات و کنزاللغة) (مهذب الاسماء) (زمخشری ). گزیده . مختار. اِرتضاه ُ؛ اختاره . (از متن اللغة). نعت مفعولی است از ارتضاء :
چون به گورستان روی ای مرتضی
استخوانشان را بپرس از مامضی .

مولوی .


|| راضی کرده شده . خشنود شده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ارتضاء شود.

مرتضی . [ م ُ ت َ ضی ی ] (ص نسبی ) منسوب به مرتضی . (ناظم الاطباء). رجوع به مرتضوی شود.


مرتضی . [م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) (سید...) رجوع به علم الهدی شود.


مرتضی .[ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) (شیخ ...) رجوع به انصاری شود.


مرتضی .[ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) دهی است از دهستان عقیلی بخش عقیلی شهرستان شوشتر، در 4هزارگزی جنوب غربی سماله و 14هزارگزی شمال راه شوشتر به مسجد سلیمان ، در منطقه کوهستانی گرمسیر واقع و دارای 250 تن سکنه است . آبش از چشمه و شعبه ٔ کارون . محصولش غلات ، برنج ، خربزه . شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 6).


مرتضی. [ م ُ ت َ ضا ] ( ع ص ) پسندیده. ( غیاث اللغات ، از منتخب اللغات و کنزاللغة ) ( مهذب الاسماء ) ( زمخشری ). گزیده. مختار. اِرتضاه ُ؛ اختاره. ( از متن اللغة ). نعت مفعولی است از ارتضاء :
چون به گورستان روی ای مرتضی
استخوانشان را بپرس از مامضی.
مولوی.
|| راضی کرده شده. خشنود شده. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ارتضاء شود.

مرتضی. [ م ُ ت َ ضا ] ( اِخ ) لقب علی بن ابی طالب است علیه السلام :
خاصه تر این گروه کز دل پاک
شیعت مرتضای کرارند.
ناصرخسرو.
زبده دور عالمی زان چو نبی و مرتضی
بحر عقول را دُری شهر علوم را دَری.
خاقانی.
مرتضی صولتامگر سوی قبر
هدیه چون مرتضی فرستادی.
خاقانی.
رجوع به علی ( ابن ابی طالب ) شود.

مرتضی. [م ُ ت َ ضا ] ( اِخ ) ( سید... ) رجوع به علم الهدی شود.

مرتضی.[ م ُ ت َ ضا ] ( اِخ ) ( شیخ... ) رجوع به انصاری شود.

مرتضی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) کسی که برمی گزیند و اختیار میکند و پسند می کند. ( ناظم الاطباء ). نعت فاعلی از ارتضاء. رجوع به ارتضاء شود. || راضی. خشنود. ( ناظم الاطباء ). که چیزی را اختیار کند و بدان قانع و خرسند باشد. رجوع به اقرب الموارد و نیز رجوع به ارتضاء شود.

مرتضی. [ م ُ ت َ ضی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به مرتضی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مرتضوی شود.

مرتضی.[ م ُ ت َ ضا ] ( اِخ ) دهی است از دهستان عقیلی بخش عقیلی شهرستان شوشتر، در 4هزارگزی جنوب غربی سماله و 14هزارگزی شمال راه شوشتر به مسجد سلیمان ، در منطقه کوهستانی گرمسیر واقع و دارای 250 تن سکنه است. آبش از چشمه و شعبه کارون. محصولش غلات ، برنج ، خربزه. شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیای ایران ج 6 ).

مرتضی . [ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) لقب علی بن ابی طالب است علیه السلام :
خاصه تر این گروه کز دل پاک
شیعت مرتضای کرارند.

ناصرخسرو.


زبده ٔ دور عالمی زان چو نبی و مرتضی
بحر عقول را دُری شهر علوم را دَری .

خاقانی .


مرتضی صولتامگر سوی قبر
هدیه چون مرتضی فرستادی .

خاقانی .


رجوع به علی (ابن ابی طالب ) شود.

فرهنگ عمید

پسندیده.

دانشنامه عمومی

راضی شده


مرتضی نامی عربی برای مردان است که به معنای پسندیدهبخشاینده و گزیده است و می تواند به موارد زیر اشاره کند:
علی بن ابی طالب امام اول شیعیان
سید مرتضی علم الهدی از علمای شیعه
سید مرتضی عسکری
مرتضی انصاری
مرتضی مطهری
شیخ مرتضی ریزی
مرتضی تهرانی
مرتضی حیدری
مرتضی احمدی
مرتضی احمدی هرندی
مرتضی کاظمی
مرتضی ضرابی
مرتضی پورصمدی
مرتضی حنانه
مرتضی محجوبی
مرتضی عبدالرسولی
مرتضی تمدن
مرتضی بختیاری
مرتضی خان زند
مرتضی مرعشی
مرتضی آقاتهرانی
مرتضی فنونی زاده
مرتضی اسدی
مرتضی محجوب
مرتضی ابراهیمی
مرتضی پاشایی
مرتضی قریب، پژوهشگر ایرانی
مرتضی زارع

پیشنهاد کاربران

مرتضی یعنی شانس برای پدر ومادر

مرتضی یعنی:
هم خدا از او راضی ست ، هم او از خدا
یاعلی

مرتضی یعنی خوش رو خوش خلق و یه مرد کامل یعنی تکیه گاه یعنی ته مردونگی

مرتضی یعنی مرد خداییی

مرتضی به معنی :
خشنود . پسندیده . مهربان . قابل اطمینلن . دوست داشتنی و از القاب مولا علی ( ع )
هرکس مرتضی داره دیگه نیاز به هیچ کسی نداره

معنی هر اسمی قشنگه اما تن مرد و نامردم یکیه. به نظرتون همه مردا مثل اسمشون زیبان؟😕

مرتضی یعنی پسندیده ، خوشرو ، کوه صبر وتحمل ، کسی که ابا گرمای محبتش اتش سوزان درون سینه را مخفی میکند ، ، ، مهربان

مرتضی یعنی خوشنود شده

پاک وخوشرو

اسم بسیار زیبایی است. به معنی پاک وخشرو وفداکار.

مرتضی یعنی خوشرو و فداکار

مرتضی یعنی خشنودی و عشق

مرتضی یعنی مرد یعنی غیرت یعنی ازاده یعنی خشنود بی باک

مرتضی یعنی رضایتمندی از او . همین بس که لقب حیدرکرارعلی ابن ابیطالب است

مرتضی به معنی راضی شده ویکی از القاب علی ( ع )

مرتضی به معنی برگزیده. همچنانی که مولا علی ( ع ) برگزیده خداوند منان بوده و محبوب و پسندیده شیعیان جهان بوده و هست و خواهد بود

مرتضی یعنی انتخاب شده موردپسند

مرتضی یکی ازاالقاب حضرت علی یعنی تلخ وشیرین. با دشمنان تلخ وبادوستان شیرین

مرتضی یعنی کوه مرتضی یعنی مردانگی مرتضی یعنی صبر

خوب
بد نبود
برای
من
. . . . .

مرتضی یعنی اسوه ی مردانگی . ینی وفا. ینی حیدرکرارعلی ینی دل رحم ینی پاک وساده وصاف ینی دلنشین ینی کوه دردورنج

خوشنودــــــ پسندیده

مرتضی یعنی مرده را زنده کننده

مرتضی یعنی فداکار ، بی ریا ، بانمک و دلسوز

راستگوـ صادق . عاشق . جذاب. محبوب. دل نشین. مغرور. دلبر. خوش رو. خدا دوست.
مرتضے به معنی کامل عشق است
مرتضی جــــــــــــون خیلی دوست دارم .
برای من نه شما
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

مرتضی یعنی آخر موفیقت . یعنی دوست داشتنی

مرتضی ینی ساده و بی آلایش ک کسی نفهمیدش

مرتضی یعنی خشنود شده

مرتضی یعنی لیاقت اسمت رو داشته باش و هر کاری نکن انسان باش😍

مرتضی یعنی سرشت پاک

یعنی قدرتمند

پسندیده. مرید ساقیه کوثر لقب بوتراب. نظر کرده غم


پسندیده خوش اخلاق دلسوز فداکار وبا اراده خدا ترس عاشق معصومین واهل بیت

مرتضی

معنی مرتضی: پسندیده - راضی کرده شده. خشنود شده.

خشنود شده، پسندیده

مرتضی یعنی شکافنده چون علی شکافنده لشگریان بود مرتضی یعنی با دشمنان تلخ و با دوستان شیرین مرتضی یعنی کل عالم در او نهفته شده مرتضی یعنی آگاه به غیب مرتضی یعنی سرالاسرار مرتضی یعنی لنگر زمین و آسمان مرتضی یعنی مرتضی

مرتضی از باب افتعال و دارای معنی مطاوعه می باشد و به معنی کسی است که به واسطه فرمانبرداری مورد رضایت است شاید این لقب برای حضرت علی از همین حیث انتخاب شده باشد

مرتضی یعنی غروریعنی زندگی یعنی پشتیبان یعنی عشق من

بازگرداننده

مرتضی ینی فرشته خدایی
خداجونم مرتضای منو تو پناه خودت حفظ کن

این دو اسمشان در آسمانها به هم پیوند خورده اند! مرتضی یعنی صبر و استقامت، یعنی غرش بی پایان یعنی از رحم مادر تا خاکهء قبر در هر حال پسندیده است و از خدای یکتایش برای هم نام هایش طلب بخشش و آمرزش می خواهم! مرتضی یعنی کولاک یعنی یکذمقابل هزاران!

مرتضی یعنی مرد غیرت مردی که ظاهرا نجیب و ساکت اما از درون عاشق و پرتلاطم است انشالله خداوند همه همسران را که پشت و پناه خانواده هستند در پناه خودش حفظ کند و همچنین سید مرتضی من را. .

همون پسندیده میشه : ) اسم خیلی قشنگیه : )

مرتضی یعنی؛صبر، بردباری، شکیبایی، روشنایی، مردانگی، غیرت، بی کینه، با محبت، خانواده دوست، پاک وبی ریا، مرتضی یعنی روح خدا

از القاب مولا علی علیه السلام
ریشه این اسم از مر ( تلخ با دشمنان ) و تضی ( سیرین با آشنایانو دوستان ) است
یعنی شکافنده، انتخاب شده، مورد پسند قرار گرفته ینی مورد رضایت بوده
اسمی زیبا و نع لایق هر کس جز مولا❤️

مرتضی یعنی دوست داشته شده

آیهان ترکی یعنی ماه ترکی پسرانه


کلمات دیگر: