زییر
داد کشیدن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
داد زدن، غریدن، غرش کردن، خروشیدن، داد کشیدن، خرناس کشیدن
فرهنگ فارسی
فریاد زدن
لغت نامه دهخدا
داد کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) فریاد زدن. داد زدن. فریاد کردن. داد کردن. بانگ بلند برآوردن. آوای بلند برآوردن : سرمن داد کشید؛ بانگ بر من زد.
کلمات دیگر: