مترادف صاحب منصب : افسر، بلندمقام، عالی رتبه، عالی مقام
صاحب منصب
مترادف صاحب منصب : افسر، بلندمقام، عالی رتبه، عالی مقام
فارسی به انگلیسی
civil official, functionary
officer, [lit.] crown
commissioner, official, functionary, officer
فارسی به عربی
ضابط , مسوول
مترادف و متضاد
افسر
بلندمقام، عالیرتبه، عالیمقام
مامور، سر کرده، افسر، صاحب منصب
صاحب منصب، عالیرتبه
صاحب منصب، مامور رسمی، مقام رسمی
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) ۱ - کسی که دارای رتبه و مقامی دولتی باشد ( اعم از کشوری و لشکری ) : منظر انیق و وجه جمیل در هیبت و حشمت صاحب منصب بیفزاید ... ۲ - کسی که دارای درجه و منصب نظامی باشد افسر .
لغت نامه دهخدا
صاحب منصب. [ ح ِ م َ ص ِ / ص َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) افسر ارتش از ستوان سوم به بالا. رجوع به افسر شود. || پایه ور. || کسی که رتبه و مقامی دارد.
فرهنگ عمید
۱. دارای منصب و شغل عالی.
۲. کسی که دارای رتبه و مقام دولتی، کشوری، یا لشکری باشد.
۳. (نظامی ) افسر ارتش از ستوان سوم به بالا.
۲. کسی که دارای رتبه و مقام دولتی، کشوری، یا لشکری باشد.
۳. (نظامی ) افسر ارتش از ستوان سوم به بالا.
جدول کلمات
افسر ارتش , دارای منصب و شغل عالی
پیشنهاد کاربران
پایور ، پایه ور
کاره
کلمات دیگر: