کلمه جو
صفحه اصلی

پا زدن

فارسی به انگلیسی

march

to kick away, to keep step


فارسی به عربی

ساق
دواسة , قدم

ساق


مترادف و متضاد

foot (فعل)
پا زدن، پرداختن مخارج

go (فعل)
کار کردن، راه رفتن، شدن، روی دادن، رفتن، گذشتن، سیر کردن، پا زدن، راهی شدن، تمام شدن، در صدد بودن، روانه ساختن، گشتن، رهسپار شدن، رواج داشتن، بران بودن

deceive (فعل)
گول زدن، اغفال کردن، فریفتن، فریب دادن، مغبون کردن، پا زدن

kick (فعل)
لگد زدن، پا زدن، با پا زدن

pedal (فعل)
پا زدن، رکاب زدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- با حرکت پا بجلو رفتن در شنا دو چرخه سواری و غیره . ۲- بسیار راه رفتن در تجسس چیزی: تمتم شهر را پازدم.یا پازدن بکسی ( در حساب ). بدغلی از حساب او کاستن مبلغی از طلب او انکار کردن . پازش ( اسم ) گیاه و علف زیادتی را از میان غله زار کندن و دور افکندن و جین کردن .
بسیار راه رفتن در تجسس چیزی

فرهنگ معین

(زَ دَ ) (مص ل . ) زیان رسانیدن ، خیانت کردن .

لغت نامه دهخدا

پا زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بسیار راه رفتن در تجسس چیزی : تمام شهر را پا زدم.
- پا زدن به کسی در حساب ؛ به دغلی از حق او کاستن. مبلغی از طلب او را انکار کردن. قسمتی از دَین راانکار کردن.

دانشنامه عمومی

پازدن یکی از بخش های ورزش باستانی است.
مرحله ی اول: پای ضربدری یا چکشی است که از اسمش مشخص است که ورزشکار پاها را ضربدری گذاشته و جلو و عقب میرود.
مرحله ی دوم: پای شاطری یا چمنی گفته می شود که همان دویدن درجا است اما به صورت پهلوانی و با ریتم ضرب مرشد همراه است که در بین این پا ورزشکاران به ترتیب از سادات سپس پیشکسوتان تا مبتدیان از مرشد و میاندار رخصت گرفته و می چرخند. در این پا باید چرخی بین چرخ تیز و چمنی زد ولی در مسابقات باید چرخ چمنی زده شود.
مرحله ی سوم: میانکوب یک، دو، سه پای شاطری است که با ریتم مرشد پس از چند ثانیه پای شاطری زدن یک تا سه میانکوب به ترتیب زده می شود.
مرحله ی چهارم: پای تبریزی است که همان ریتم پای شاطری میانکوب را دارد اما به جای میانکوب یک پا به بالا می آید که چرخ مخصوص خود را نیز دارد. در گذشته قبل از این مرحله پای چپ و راست یا شیرازی یا کرمانشاهی بوده است که امروزه در پا زدن ممنوع شده و آن رو به عنوان نرمش در قسمت شنا می روند.
مرحله ی پنجم: پای لا فتا یا یا فتاح است که ورزشکار با ریتم مرشد سه بار می پرد و یک مکث کوتاه می کند و دوباره این کار را می کند که این قسمت هم چرخ خود را دارد. همیچنین این مرحله را نیز می توان بعد از پای میانکوب شاطری زد.
پای آخر: ورزشکار روی پنجه های دو پا می ایستد و با آواز مرشد تند و پشت سر هم پاها را بلند می کند و یکی پس از دیگری به عقب می برد و باز می گرداند، گویی دونده ای است که در جای خود ایستاده است و پیش نمی رود. همان پای شاطری است که ریت تندتری دارد و ورزشکاران میتوانند در آن چرخ تیز بیایند.
ورزش باستانی شامل سه بخش می شود به ترتیب: شنا، میل و پا.
پیش از آغاز پازدن میاندار در میان گود می ایستد و ورزشکاران پیرامون او گرد می آیند. نخست پای آرامی می زنند که به آن پای چمنی می گویند و آن چنین است که ورزشکار پنجه یک پا را اندکی از زمین بلند می کند و بر روی پنجه پای دیگر، خود را تکان می دهد و به آرامی پیش و پس می رود.
پا زدن در زورخانه چندمرحله دارد:

واژه نامه بختیاریکا

تِک زِیدِن


کلمات دیگر: