مترادف داخلی : اندرونی، داخله، درونی
متضاد داخلی : بیرونی، خارجی
برابر پارسی : درونی، خانگی
internal, inner, civll, local
built-in, domestic, home, in-house, inland, inner, inside, interior, internal
شاگرد شبانه روزي
خانگي , زير سقف , دروني , داخلي , ناشي از درون , باطني , تويي , ذاتي , داخل رونده , دين دار , پرهيزکار , رام , درون
اندرونی، داخله، درونی ≠ بیرونی، خارجی
درون