کلمه جو
صفحه اصلی

ثابت قدم


مترادف ثابت قدم : استوار، بااراده، باعزم، پابرجا، مصمم

متضاد ثابت قدم : مذبذب، نااستوار

برابر پارسی : پابرجا، استوان

فارسی به انگلیسی

immovable, true, resolute, resolved, stable, steadfast, steady, staid, stalwart, staunch, steadfastly

resolute, steadfast


immovable, true, resolute, resolved, stable, staid, stalwart, staunch, steadfast, steady, steadfastly


فارسی به عربی

ثابت , حازم , صامد ، ثابت الجأش ، رابط الجأش

مترادف و متضاد

constant (صفت)
پایدار، وفادار، دائمی، ثابت، استوار، ثابت قدم، باثبات، ماندگار

consistent (صفت)
استوار، نامتناقض، ثابت قدم

steadfast (صفت)
استوار، ثابت قدم، متین

resolute (صفت)
ثابت، پا بر جا، ثابت قدم، مصمم

unflinching (صفت)
پایدار، ثابت قدم، مصمم

staunch stanch (صفت)
ثابت قدم

sure-footed (صفت)
ثابت قدم، بی لغزش، دارای گامهای ثابت

استوار، بااراده، باعزم، پابرجا، مصمم ≠ مذبذب، نااستوار


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه یا آنچه با فشار و زور از جا نجنبد پا برجا متین استوار. ۲- ثابت عزم ثابت رای .

فرهنگ معین

( ~. قَ دَ ) [ ع . ] (ص مر. ) ۱ - پابرجا، متین . ۲ - ثابت رای .

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که در تصمیم خود پابرجا و استوار است، ثابت عزم.

پیشنهاد کاربران

متین استوار با اراده پایدار پابرجا محکم

. . . . . . . . . . . . . . مقلد طریقه آن حضرت و برین عقیده راسخ و ثابت قدم میباشیم. ( نامه نادرشاه به سلطان عثمانی )


کلمات دیگر: