کلمه جو
صفحه اصلی

راهوی

فرهنگ فارسی

نام یکی از آهنگهای موسیقی ایرانی
( اسم ) یکی از آهنگهای موسیقی قدیم .
رهاوی . نام پرد. سرود . مخفف رهاوی که یکی از دوازده مقام موسیقی باشد .

فرهنگ معین

(هُ ) (اِ. ) یکی از آهنگ های موسیقی قدیم .

لغت نامه دهخدا

راهوی. [ هََ ] ( اِ ) رهاوی. نام پرده سرود. ( شرفنامه منیری ). مخفف رهاوی که یکی ازدوازده مقام موسیقی باشد. ( فرهنگ خطی ). نام مقامی است از موسیقی که رهاوی نیز گویند، لیکن بعضی گفته اندرهاوی قول عوام است. ( رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نام مقامی است از موسیقی که به رهاوی و رهایی مشهور است. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی متعلق به کتابخانه مؤلف ). نوایی معروف. ( سروری ). نام مقامی در موسیقی که رهاوی نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان قاطع ). نام مقامی است از دوازده مقام موسیقی ، و بعضی نوشته اند که وقت آن بعد از طلوع است و بعضی نوشته اند که وقتش از صبح تا طلوع و بهندی آنرا راللت نامند. ( غیاث اللغات ) :
ره راهوی گرچه بیحد زدم
نوا در حجاز و نوا یافتم.
عنصری.
زده به بزم تو رامشگری بدولت تو
گهی چکاوک و گه راهوی ، گهی قالوس.
منوچهری.
راه طاعت گیر و گوش هوش سوی علم دار
چند داری گوش سوی نوشخورد و راهوی.
ناصرخسرو.
غزلکهای خود همی خواندم
در نهاوند راهوی و عراق.
انوری.
راهوی کرده بعمدا پرده ای
تا بود پرده در پرده نیوش.
انوری.
نکیسا در ترانه جادویی ساخت
پس آنگه این غزل در راهوی ساخت.
نظامی ( از آنندراج ).
مطربا قولی بگو از راهوی
راه ، راه راهوی است اندر صبوح.
عطار.
و رجوع به رهاوی شود.

فرهنگ عمید

= رهاوی: نکیسا در ترنّم جادوی ساخت / پس آنگه این غزل در راهوی ساخت (نظامی۲: ۲۹۶ ).


کلمات دیگر: