کلمه جو
صفحه اصلی

بحر متقارب

دانشنامه عمومی

بحرِ مُتَقارِب در اصطلاح عروضی، به بحری گفته می شود که در آن «فَعولُن» (U - -) یا یکی از زحافات آن به کار رفته باشد.
نفیسی، سعید: «وزن شاهنامهٔ فردوسی». در نشریهٔ دانشنامه، آبان ۱۳۲۶، شماره ۲.
خالقی مطلق، جلال: «پیرامون وزن شاهنامه». در نشریهٔ ایران شناسی، بهار ۱۳۶۹، شماره ۵.
پرکاربردترین نمونهٔ بحر متقارب، بحر متقاربِ مُثَمَّنِ مَحذوف (فعولن فعولن فعولن فَعَل) است که آثاری چون شاهنامهٔ فردوسی، بوستان سعدی و گرشاسب نامهٔ اسدی توسی بدین بحر و در وزن یادشده سروده شده اند. ساقی نامه ها نیز بر این وزن هستند.
به این دلیل که در زبان فارسی منظومه های گوناگونی را در این بحر سروده اند، معروفترین و رایج ترینِ اوزان شعر فارسی شده است. این بحر در میان عامهٔ مردم ایران به «بحرِ تَقارُب» معروف شده است و حال آنکه نام درست آن «بحر متقارب» است. وزن مصراعِ «به نام خداوند جان و خرد» فعولن فعولن فعولن فَعول است.
ابونصر فراهی در کتاب نصاب الصبیان، که برای نوآموزان تألیف کرده، در قطعه شعرهایی که برای کمک به یادسپاری بحرها سروده، به این دلیل که واژهٔ متقارب در وزن این قطعه ها نمی گنجیده، همه جا آن را به «تقارب» تبدیل کرده؛ چنان که گفته است:

پیشنهاد کاربران

بحر متقارب. نام یکی از «بحور عروض» ( = بحرهای عروض ) است. «عَروض» نام یکی از علوم دوازده گانه در فرهنگ سنتی عرب است؛ «قافیه» یکی دیگر از این علوم است ( رجوع شود به «عروض» ) . در ابتدا نوزده بحر ( = دریا ) بحور عروض را تشکیل می داده اند که عروضیان پارسی یازده بحر دیگر به این بحور اضافه نموده اند. یکی دیگر از بحور عروض، «بحر طویل» است.
برای اطلاعات بیشتر، رجوع شود به مقالۀ بحر در تارنمای مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی. همچنین رجوع شود به مقالۀ بحر متقارب در دانشنامۀ ویکی پدیای فارسی.


کلمات دیگر: