کلمه جو
صفحه اصلی

ترنی

فرهنگ فارسی

شهر و مرکز ولایتی است در ایالت اوبری ایتالیا

لغت نامه دهخدا

ترنی . [ ت َ رَن ْ نی ] (ع مص ) پیوسته نگریستن به سوی محبوب خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).


ترنی . [ ت ِ ] (اِخ ) شهر و مرکز ولایتی است در ایالت اومبری ایتالیا که 84400 تن سکنه دارد. این شهر در حوالی آبشار ولینو واقع است و دارای کارخانه ٔ تصفیه ٔ فلزات میباشد.


ترنی . [ ت ُ نا ] (ع اِ) کنیز و زن فاجرو حرامکار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ابن ترنی ؛ لئیم و ناکس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و یقال ؛ ترنی و ابن ترنی ، ولدالبغی . (تاج العروس ). زن فاجره ، زن زناکار: ابن ترنی ؛ فرزند زن زناکار که پدرش معلوم نباشد. (از متن اللغة ج 1 ص 395).


ترنی. [ ت َ رَن ْ نی ] ( ع مص ) پیوسته نگریستن به سوی محبوب خود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

ترنی. [ ت ُ نا ] ( ع اِ ) کنیز و زن فاجرو حرامکار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ابن ترنی ؛ لئیم و ناکس. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و یقال ؛ ترنی و ابن ترنی ، ولدالبغی. ( تاج العروس ). زن فاجره ، زن زناکار: ابن ترنی ؛ فرزند زن زناکار که پدرش معلوم نباشد. ( از متن اللغة ج 1 ص 395 ).

ترنی. [ ت ِ ] ( اِخ ) شهر و مرکز ولایتی است در ایالت اومبری ایتالیا که 84400 تن سکنه دارد. این شهر در حوالی آبشار ولینو واقع است و دارای کارخانه تصفیه فلزات میباشد.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۴۲°۳۴′ شمالی ۱۲°۳۹′ شرقی / ۴۲٫۵۶۷°شمالی ۱۲٫۶۵۰°شرقی / 42.567; 12.650
وب گاه رسمی ترنی
تِرْنی یکی از شهرهای باستانی ایتالیا و مرکز استان ترنی اومبریا در محدوده مرکزی این کشور است. این شهر در دشت نرا قرار گرفته است.
ترنی در ۲۹ کیلومتری جنوب اسپولتو ، ۳۶ کیلومتری شمال غرب ریتی و ۱۰۴ کیلومتری شمال رم واقع شده است.ترنی از قرن نوزدهم و به واسطهٔ کارخانه های فولادسازی برپا شده در آن به سرعت رو به رشد رفته و در جنگ جهانی دوم به خاطر وجود همین کارخانه ها مورد هجوم هوایی و بمباران قرار گرفت.ترنی به اعتقاد برخی ایتالیایی ها زادگاه سن والنتین بوده و برای همین به شهر عشاق نیز معروف است.

پیشنهاد کاربران

در جنوب استان فارس و حوالی بندرعباس پرنده ای بسیار ریز جثه کوچکتر از گنجشک و شبیه دیمیل زیست می کند که در شهرهایی مثل فسا داراب به آن ترنی با کسره ت گویند . عبارت جوجه ترنی به افراد یا کودکان جهت نشان دادن ربز جثه بودن و نیز گاه کنایه به داشتن صورت کوچک آن شخص است

لاستیک دوچرخه یا موتور که بچه ها باضربهٔ یک چوب دستی آن را به حرکت و دوران وامی دارند. از فعل تُراندن به معنی غلتاندن و به دوَران واداشتن


کلمات دیگر: