کلمه جو
صفحه اصلی

چشمی

فارسی به انگلیسی

eyed, ocular, ophthalmic, optic, visual, visually

eyed, ocular, ophthalmic, optic, visually


فارسی به عربی

بصری

مترادف و متضاد

optic (صفت)
چشمی، بصری، وابسته به بینایی

ocular (صفت)
چشمی، بصری، باصرهای، وابسته به دید چشم

optical (صفت)
چشمی، بصری، وابسته به بینایی

دانشنامه آزاد فارسی

چشمی (eyepiece)
عدسی یا ترکیبی از چند عدسی در اسباب اُپتیکی ازجمله میکروسکوپ و تلسکوپ که در نزدیک ترین نقطه به چشم قرار می گیرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{eyepiece, ocular} [فیزیک- اپتیک] عدسی یا سامانه ای اپتیکی در ریزبین که جلوی چشم ناظر قرار می گیرد
[علوم دارویی] ← درون چشمی
{peep-sight/ peep sight} [ورزش] ابزاری برای هدف گیری که بر روی بازوی زبرین کمان نصب می شود و دارای یک صفحۀ عمودی و تیغۀ افقی متحرک و قابل تنظیم است


کلمات دیگر: