مترادف چموش : بدلگام، بدلجام، رموک، سرکش، لگدزن، بدرفتار، بی سلوک، بدقلق ، متمرد، نافرمان ، بدجنس، زبل، شیطان، ناقلا، نارام
متضاد چموش : خوش قلق، بفرمان، سربه زیر
mulish, viclous
balky, coltish, fractious, intractable, jumpy, refractory, restive, ungovernable
بدلگام، بدلجام، رموک، سرکش، لگدزن ≠ خوشقلق
بدرفتار، بیسلوک
بدقلق
۱. بدلگام، بدلجام، رموک، سرکش، لگدزن
۲. بدرفتار، بیسلوک
۳. بدقلق ≠ خوشقلق
۴. متمرد، نافرمان ≠ بفرمان
۵. بدجنس، زبل، سرکش، شیطان، ناقلا، نارام ≠ سربهزیر
چموش . [ چ َ ] (اِ) مخفف چاموش است که نوعی از کفش و پای افزار باشد. (برهان ) . نوعی از پاافزار. (جهانگیری ). مخفف چمشک که پای افزارباشد. (انجمن آرا) (آنندراج ) . چاموش و قسمی از کفش . پاپوش . اورسی . صندل . نوعی کفش . پوزار (در لهجه ٔ روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ). و رجوع به چاموش ، چمشاک و چمشک شود.
کمال اسماعیل (از جهانگیری ).
تکیه ای: čâmüš
طاری: čâmuš
طامه ای: toxs
طرقی: čâmüš
کشه ای: toxs
نطنزی: nânaǰib
۱وحشی – بدقلق ۲موزی ۳چهارپای بد قلق
۱پای پوش لاستیکی یا چرمی کشاورزان،کارگران و چوپانان