کلمه جو
صفحه اصلی

چشنده

فارسی به انگلیسی

sipper, taster


taster, sipper

فارسی به عربی

متذوق

مترادف و متضاد

taster (اسم)
خبره، چشنده، مزه سنج

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کسی که مز. چیزی را بچشد . ۲ - چاشنی گیر

لغت نامه دهخدا

چشنده. [ چ َ / چ ِ ش َ دَ / دِ ] ( نف ) کسی که چیزی را میچشد و چاشنی میکند. ( ناظم الاطباء ). آن کس که طعام یا شراب را چشد و مزه آن را امتحان کند. چاشنی گیر. طاعِم. ( منتهی الارب ). رجوع به چشیدن شود.

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که مزۀ چیزی را بچشد.


کلمات دیگر: