کلمه جو
صفحه اصلی

تجهیز کردن


مترادف تجهیز کردن : مجهز ساختن، بسیج کردن، آراستن، آماده کردن، مهیا ساختن، بسیجیدن

فارسی به انگلیسی

to mobilize, to equip


accouter, equip


accouter, equip, to mobilize, to equip

فارسی به عربی

زی , عبی

مترادف و متضاد

مجهز ساختن، بسیج کردن


آراستن، ساختن


آماده کردن، مهیا ساختن


بسیج کردن، بسیجیدن


۱. مجهز ساختن، بسیج کردن
۲. آراستن، ساختن
۳. آماده کردن، مهیا ساختن
۴. بسیج کردن، بسیجیدن


outfit (فعل)
تجهیز کردن، سازو برگ امادهکردن

mobilize (فعل)
بسیج کردن، تجهیز کردن، متحرک کردن

plenish (فعل)
پر کردن، تجهیز کردن، با اثاثه انباشتن

فرهنگ فارسی

ساز دادن با ساز کردن برساختن

لغت نامه دهخدا

تجهیز کردن. [ ت َ ک َ دَ ]( مص مرکب ) ساز دادن. باساز کردن. برساختن. ساختن.

پیشنهاد کاربران

اَفزاریدن = مجهز شدن. To be equiped.
اَفزاراندن = مجهز کردن. To equip.


کلمات دیگر: