مترادف حق العمل : اجرت، کارمزد، حق الزحمه، دسترنج، کرایه، کمیسیون، مزد، حق السعی برابر پارسی : کارمزد
commission (اسم)انجام، ماموریت، حکم، هیئت، تصدی، فرمان، حق العمل، کمیسیون، حق کمیسیونpremium (اسم)وثیقه، جایزه، انعام، حق العمل، حق بیمه، پاداش عمل، پاداش نیکو، صرف برات، حق صرافیbrokerage (اسم)حق العمل، پول دلالی، مزد دلالی
مزدی که از بابت فروش کالایی بصاحب کالا پردازند. یا حق العمل کار . کسی که با گرفتن مطدی کالای بازرگانی را بفروش برساند . یا حق العمل کاری . شغل و عمل حق العمل کار .کارمزد