مترادف جسور : بی باک، بی پروا، پردل، شجاع، شیردل، نترس، بی آزرم، بی ادب، بی حیا، پررو، گستاخ، متجاسر
متضاد جسور : کم دل
برابر پارسی : بی باک، دلیر، گستاخ، نترس
bold, daring, pert, saucy, presumptuous
aggressive, assertive, bold, boldfaced, bumptious, devil-may-care, forward, intrepid, nervy, perky, presumptuous
بیباک، بیپروا، پردل، شجاع، شیردل، نترس ≠ کمدل
بیآزرم، بیادب، بیحیا، پررو، گستاخ
متجاسر
۱. بیباک، بیپروا، پردل، شجاع، شیردل، نترس
۲. بیآزرم، بیادب، بیحیا، پررو، گستاخ
۳. متجاسر ≠ کمدل
؟
جسور. [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جِسر و جَسر،بمعنی پل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
جسور. [ ج ُ ] (ع مص ) دلیری کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیش آمدن دشمن خود راو دلیری نمودن . (ناظم الاطباء). دلیر شدن . (المصادر زوزنی ). || عبور کردن شتران از بیابان . || پل ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
گستاخ، بی باک، دلیر