کلمه جو
صفحه اصلی

جراید


مترادف جراید : روزنامه ها، مطبوعات، دفاتر، دفترها، نیزه ها

برابر پارسی : روزنامه ها

فارسی به انگلیسی

press, the press

press


(the) press, publications, newspapers, print media


فارسی به عربی

صحافة

مترادف و متضاد

۱. روزنامهها، مطبوعات
۲. دفاتر، دفترها
۳. نیزهها


press (اسم)
جمعیت، فشار، ماشین فشار، ازدحام، چاپ، دستگاه پرس، مطبوعات، پرس، جراید، ماشین چاپ، مطبعه، منگنه

روزنامه‌ها، مطبوعات


دفاتر، دفترها


نیزه‌ها


فرهنگ فارسی

جمع جریده
( اسم ) جمع جریده . ۱- روزنامه ها: ( ( درجراید خارجه انتشار یافته است . ) ) ۲- دفترها: ( ( بر جراید ایام نقش این عمل ثبت است . ) ) ۳- نیزه های کوتاه .

( اسم ) جمع جریده . ۱- روزنامه ها: ( ( درجراید خارجه انتشار یافته است . ) ) ۲- دفترها: ( ( بر جراید ایام نقش این عمل ثبت است . ) ) ۳- نیزه های کوتاه .

(جمع) (مفرد آن جریده است) روزنامه‌ها و مجلات، نشریات، رسانه‌های چاپی


فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ جریده . ۱ - روزنامه ها. ۲ - دفترها.

لغت نامه دهخدا

جراید. [ ج َ ی ِ ] ( ع اِ ) جرائد. ج ِ جریدة. دفاتر و امثال آن : وچون فتنه محمد الامین و قتل و افساد افتاد جمله جراید در غارت ببردند و بسوختند، پس چون مأمون در خلافت متمکن گشت از نو قانونها ساخت. ( فارسنامه ابن البلخی ص 170 ). رجوع به جرائد و جریدة شود. || در تداول امروز، روزنامه ها. رجوع به روزنامه شود.

جرائد. [ ج َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ جَریدة در تمام معانی. ( منتهی الارب ). ج ِ جریدة به معنی دفترها. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). جراید : این غزوه در جرائد مقامات و تواریخ غزوات سلطان یمین الدوله و امین الدوله ثبت افتاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 352 ). رجوع به جریده شود. || در تداول امروز، به معنی روزنامه ها بکار رود. رجوع به جریده و جراید شود.

فرهنگ عمید

= جریده

جریده#NAME?


فرهنگ فارسی ساره

روزنامه ها



کلمات دیگر: