کلمه جو
صفحه اصلی

جدار


مترادف جدار : پوسته، قشر، دیواره، دیوار

برابر پارسی : پوسته، دیوار، دیواره

فارسی به انگلیسی

wall, partition, casing


wall, partition, paries, septum, casing, skin

casing, skin, wall


فارسی به عربی

حائط , ستارة

مترادف و متضاد

پوسته، قشر


دیواره، دیوار


wall (اسم)
حصار، سد، دیوار، جدار

septum (اسم)
تیغه، پره، دیواره، جدار، حفره های بینی

curtain (اسم)
مانع، پرده، دیوار، حاجب، حجاب، جدار

sidewall (اسم)
جدار، کناره لاستیک اتومبیل، دیوار پهلویی

۱. پوسته، قشر
۲. دیواره، دیوار


فرهنگ فارسی

دیوار، جدرجمع
( اسم ) دیوار . جمع : جدر جدران .
محله ایست ببغداد

فرهنگ معین

(جِ ) [ ع . ] (اِ. ) دیوار.

لغت نامه دهخدا

جدار. [ ج ِ ] (اِخ ) نام قریه ای از قرای یمامه است . (از معجم البلدان ).


جدار. [ ج ِ ] (اِخ ) محله ای است ببغداد. (از معجم البلدان ).


جدار. [ ج ِ ] ( ع اِ ) دیوار. ( ترجمان عادل بن علی ). دیواره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). لاد. حائط. جَدر. ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). ج ، جُدر و جُدُر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) : جداراً یرید اَن ینقض فاقامه. ( قرآن 18 / 77 ). و اما الجدارُ فکان لِغلامین یتیمین فی المدینة. ( قرآن 18 / 82 ).
سخاوت میان بخیلی و دستش
برآورده از روی آهن جداری.
فرخی.
هراس و هیبتش از بهر حبس فتنه همی
کنند حصنی سقف و جدار از آتش و آب.
مسعودسعد.
زانکه منزلهای دریا درفزون
وقت موجش نی جدار و نی ستون.
مولوی.
|| دیواره : جدار شریانهای پا ستبر و لکن مجرای خون تنگ است. ( یادداشت مؤلف ).

جدار. [ ج ِ ] ( اِخ ) نام قریه ای از قرای یمامه است. ( از معجم البلدان ).

جدار. [ ج ِ ] ( اِخ ) محله ای است ببغداد. ( از معجم البلدان ).

جدار. [ ج ِ ] (ع اِ) دیوار. (ترجمان عادل بن علی ). دیواره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). لاد. حائط. جَدر. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). ج ، جُدر و جُدُر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : جداراً یرید اَن ینقض فاقامه . (قرآن 18 / 77). و اما الجدارُ فکان لِغلامین یتیمین فی المدینة. (قرآن 18 / 82).
سخاوت میان بخیلی و دستش
برآورده از روی آهن جداری .

فرخی .


هراس و هیبتش از بهر حبس فتنه همی
کنند حصنی سقف و جدار از آتش و آب .

مسعودسعد.


زانکه منزلهای دریا درفزون
وقت موجش نی جدار و نی ستون .

مولوی .


|| دیواره : جدار شریانهای پا ستبر و لکن مجرای خون تنگ است . (یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

دیوار.

فرهنگ فارسی ساره

پوسته


پیشنهاد کاربران

پوسته، قشر، دیواره، دیوار


کلمات دیگر: