کلمه جو
صفحه اصلی

چلاق


مترادف چلاق : شل، لنگ، چلاغ

برابر پارسی : شل، لنگ

فارسی به انگلیسی

cripple, lame, crippled, game, gimpy

crippled, lame


cripple, lame


فارسی به عربی

قماش السحیف , کسیح

مترادف و متضاد

cripple (اسم)
عاجز، لنگ، چلاق، زمین گیر

lame (صفت)
شل، چلاق، افلیج

crippled (صفت)
چلاق

شل، لنگ، چلاغ


فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که دست یاپای شکسته یا بریده دارد ( و بیشتر در پا مستعمل است ) .
آدمی شل . کسی که یک دست یا هر دو دست او پیچان و کج باشد

فرهنگ معین

(چُ ) [ تر. ] (ص . ) علیل ، معلول .

لغت نامه دهخدا

چلاق. [ چ ُ ] ( ترکی ، ص ) آدمی شل. ( آنندراج ). چلاغ. در ترکی «چولاق » به معنی دست شکسته است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). ترکی است ، به معنی اشل و اعوج و کسی که دست یا پای شکسته یا بریده دارد لیکن بیشتر در پا مستعمل است. کسی که یک دست یا هر دو دست او پیچان و کج باشد. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ).
- امثال :
وقت کار کردن چلاقم ، وقت خوردن قلچماقم !
و رجوع به چلاغ شود.

پیشنهاد کاربران

بی دست و پا

پاشکسته. . . . زمینگیر. . . . کنایه از کسی که کاری ازش برنیاید. . . . بی دست وپا. . . . .

شل . . .


کلمات دیگر: