( صفت ) کسی که دست یاپای شکسته یا بریده دارد ( و بیشتر در پا مستعمل است ) . آدمی شل . کسی که یک دست یا هر دو دست او پیچان و کج باشد
فرهنگ معین
(چُ ) [ تر. ] (ص . ) علیل ، معلول .
لغت نامه دهخدا
چلاق. [ چ ُ ] ( ترکی ، ص ) آدمی شل. ( آنندراج ). چلاغ. در ترکی «چولاق » به معنی دست شکسته است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). ترکی است ، به معنی اشل و اعوج و کسی که دست یا پای شکسته یا بریده دارد لیکن بیشتر در پا مستعمل است. کسی که یک دست یا هر دو دست او پیچان و کج باشد. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). - امثال : وقت کار کردن چلاقم ، وقت خوردن قلچماقم ! و رجوع به چلاغ شود.
پیشنهاد کاربران
بی دست و پا
پاشکسته. . . . زمینگیر. . . . کنایه از کسی که کاری ازش برنیاید. . . . بی دست وپا. . . . .