مترادف چکه کردن : تراویدن، نشت کردن، تراوش کردن
چکه کردن
مترادف چکه کردن : تراویدن، نشت کردن، تراوش کردن
فارسی به انگلیسی
to leak
dribble, drip, leak, run
فارسی به عربی
قطرة
مترادف و متضاد
چکیدن، چکانیدن، چکه کردن، ژوشیدن
چکیدن، ترشح کردن، چکه کردن، صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
تراوش کردن، چکاندن، چکه کردن
تراویدن، نشت کردن، تراوش کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ریختن قطرات آب از سقف و غیره .
لغت نامه دهخدا
چکه کردن. [ چ ِک ْ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) فرو ریختن قطرات آب از سقفهای تیرپوش و کاه گلی گاه بارانهای بسیار. ریختن قطرات آب باران از سقف های سست و نااستوار به درون خانه. چکیدن آب باران و برف به قطره های پیاپی از سقف های کاه گلی کهنه و گل اندود نشده. اَوچَک ( در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ). آب چک کردن سقف و غیره. جَدّ. ( از منتهی الارب ). و رجوع به چکه و چکیدن شود.
کلمات دیگر: