جسم
جرم سماوی
فارسی به عربی
عربی به فارسی
جسم کروي , گوي , عالم , احاطه کردن , بدور چيزي گشتن , بدور مدار معيني گشتن , کروي شدن
مترادف و متضاد
جسد، لاشه، بدن، بدنه، اندام، جسم، تن، تنه، پیکر، جرم، بالاتنه، اطاق ماشین، جرم سماوی
پیشنهاد کاربران
همان جسم اسمانی است، یعنی هرچیز هر شیء کوچک و بسیار بزرگ در بیرون از زمین و بع عبارت دیگر در فضاء نی باشد.
کلمات دیگر: