کلمه جو
صفحه اصلی

حق تقدم

فارسی به انگلیسی

preemption, priority

priority


فارسی به عربی

اولویة ، الأسبقیة ، حق الأسبقیة ، حق الأفضلیة

مترادف و متضاد

precedence (اسم)
سبقت، برتری، تقدم، پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم

priority (اسم)
برتری، تقدم، پیشی، تفاضل، اولویت، حق تقدم

precedency (اسم)
پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم

preferment (اسم)
ترفیع، ارتقاء، حق تقدم، مقام افتخاری

pas (اسم)
رقص، امتیاز، حق تقدم، گام رقص

فرهنگ فارسی

خدماتی که برای ارجحیت دادن به همۀ ارتباطات خروجی مشترک یا بخشی از آن استفاده شود


دانشنامه آزاد فارسی

حق تقدّم
اصطلاحی در ورزش باستانی. مربوط به سلسله مراتب در نمایش های ورزشی است: در زورخانه ها موقع بلند کردن میل از روی زمین گود، حق تقدم در درجه اول با سادات و بعد با پیشکسوت ترین فرد است و به افراد مبتدی ختم می شود، در کباده کشیدن خلاف ترتیب فوق است. از مبتدی ها شروع می شود و افراد زیردست مؤظف هستند بعد از کباده زدن آن را به زمین نگذارند و همان طور که در دست دارند به افراد بالادست خود تحویل دهند. چرخ زدن نیز مانند کباده کشیدن از افراد مبتدی شروع و به اشخاص باسابقه ختم می شود. اگر ورزشکاری باسابقه و پیشکسوت با فروتنی از حق خود صرف نظر کند سایرین مانع عمل او می شوند و با خوش رویی او را از کار بازمی دارند تا در نوبت متناسب با سابقۀ خود به ورزش بپردازد.

فرهنگستان زبان و ادب

{priority service} [مهندسی مخابرات] خدماتی که برای ارجحیت دادن به همۀ ارتباطات خروجی مشترک یا بخشی از آن استفاده شود

جدول کلمات

اولویت

پیشنهاد کاربران

واژه حقوقی:
priority right

حق تقدم: [اصطلاح بورس ]اگر شخصی مالک بخشی از سهام یک موسسه باشد و شرکت اقدام به افزایش سرمایه نماید، اگر دیگران سهام منتشره جدید را خریداری کنند، میزان درصد مالکیت آن شخص کاهش می یابد. بنابراین به منظور جلوگیری از وقوع این امر، هر سهامدار به میزان درصد مالکیت خود نسبت به افزایش سرمایه اولویت دارد که به آن حق تقدم گویند و می تواند از آن استفاده کند و یا به فروش رساند.
منبع : https://bashgah. com


الویت، مزیت، برتری

تقاطع


کلمات دیگر: