کلمه جو
صفحه اصلی

تحذیر کردن

فارسی به عربی

اردع

مترادف و متضاد

deter (فعل)
ترساندن، باز داشتن، تحذیر کردن

فرهنگ فارسی

ترسانیدن : و ایشان را از عاقبت شکستن آن عهد بسی تحذیر کرد .

لغت نامه دهخدا

تحذیر کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ترسانیدن : و ایشان را از عاقبت شکستن آن عهد بسی تحذیر کرد. ( تاریخ قم ص 254 ).


کلمات دیگر: