کلمه جو
صفحه اصلی

تحریم کردن


مترادف تحریم کردن : بایکوت کردن، قدغن کردن، منع کردن، ممنوع کردن، حرام کردن، ناروا دانستن

فارسی به انگلیسی

boycott, to ban or boycott, to prohibit

boycott


فارسی به عربی

امنع , مقاطعة , منع

مترادف و متضاد

ban (فعل)
قدغن کردن، باز داشتن، بستن، ممنوع ساختن، منع کردن، تحریم کردن، لعن کردن، اجازه ندادن

prohibit (فعل)
ممنوع ساختن، منع کردن، تحریم کردن، اجازه ندادن، ممانعت کردن

boycott (فعل)
تحریم کردن

blackball (فعل)
تحریم کردن، رای مخالف دادن

lock out (فعل)
تحریم کردن

proscribe (فعل)
تبعید کردن، تحریم کردن، بد دانستن، نهی کردن، بازداشتن از

بایکوت کردن، قدغن کردن، منع کردن، ممنوع کردن


حرام کردن، ناروا دانستن


۱. بایکوت کردن، قدغن کردن، منع کردن، ممنوع کردن
۲. حرام کردن، ناروا دانستن


فرهنگ فارسی

حرام کردن منع کردن حرام گردانیدن

لغت نامه دهخدا

تحریم کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حرام کردن. منع کردن. حرام گردانیدن. رجوع به تحریم شود.

پیشنهاد کاربران

Embargo
Sanction


کلمات دیگر: