leaping
جست و خیز
فارسی به انگلیسی
leaping
leaping, caper
bound, caper, gambol, game, high jinks, lark, spree
فارسی به عربی
ربیع , مرح , نبات الکبر
مترادف و متضاد
حد، مرز، سرحد، خیز، کران، جست و خیز
رقص، خوشی، جست و خیز، سرور و نشاط
شادی، جست و خیز، جهش
طفره، جست، جست و خیز، ورجه ورجه
جست و خیز، جنبش ناگهانی، جهش ناگهانی، جهش خون شریان، پیشروی به تدریج
جست و خیز، تفتیش و جستجو، حرکت تند و چالاک در رقص
جست و خیز، فنر، سر چشمه، عین، چشمه، بهار، فصل بهار، حالت فنری، جهش یا حرکت فنری، حالت ارتجاعی فنر
شادی، شوخی، جست و خیز، وجد
جست و خیز
جست و خیز، وجد و شادی
جفتک، جست وخیز، جهش بلند اسب
فرهنگ فارسی
( اسم ) جستن و خیز برداشتن پرش .
فرهنگ معین
(جَ تُ ) (اِمص . ) پرش .
لغت نامه دهخدا
جست و خیز. [ ج َ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن. ( آنندراج ) :
زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی
که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی.
زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی
که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی.
سلیم ( از آنندراج ).
- جست و خیز کردن ؛پای کوبی کردن. بر پای جستن. از جای بنشاط برجستن.واژه نامه بختیاریکا
تنگله دیز؛ ورکندیز؛ هَپ لِر
پیشنهاد کاربران
شپ، شلنگ تخته
شپ
ورجه. . . .
جهش . . .
کلمات دیگر: