مترادف جدید : اخیر، تازه، طری، موخر، نو، نوین
متضاد جدید : قدیم
برابر پارسی : تازه، نو، نوباوه، نوین
new, modem
contemporary, fresh, modern, new, novel, recent
تر وتازه , تازه , خرم , زنده , با نشاط , باروح , خنک , سرد , تازه نفس , تازه کار ناازموده , پر رو , جسور , بتارزگي , خنک ساختن , تازه کردن , خنک شدن , اماده , سرخوش , شيرين , جديد , نو , اخيرا , نوين , جديدا
اخیر، تازه، تازه، طری، موخر، نو، نوین ≠ قدیم
جدید. [ ] (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگی میانه ٔ شمال و مشرق جهرم . (فارسنامه ).
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) (در...) نام یکی از دروازه های پنجگانه ٔ شارستان زرنج است . (از ذیل تاریخ سیستان چ بهار ص 158).
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) ابن خطاب کلبی . حاضر بود فتح مصر را. (از منتهی الارب ).
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) اسم نهری است به یمامه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسم نهری است که مروان بن ابی حفصه شاعر به یمامه کنده است .در قدیم آن را «ربی » میگفتند. (از معجم البلدان ).
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای بلوک صمکان فارس . این بلوک در طرف مایل بجنوب شرقی شیراز در بیست وسه فرسخی واقع شده و محصول آن غله و خرما و لیمو و پنبه و برنج است و اراضی آن از آب قنات و چشمه مشروب میشود. (مرآت البلدان ج 4).
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) نام کوهی است در سرزمین ازد. (از معجم البلدان ).
جدید. [ ج َ ] (اِخ )نام کوهی است از کوههای اجاء. (از معجم البلدان ).
(مثنوی ).
(از اقرب الموارد).
جدید. [ ج َ ](اِخ ) قریه ای است از توابع کربال از محال فارس . اکثر محصول آن شتوی است و شلتوک کاری هم میکنند. طول بلوک کربال از مشرق بمغرب زیاده از 20 فرسخ و عرض آن هشت فرسخ است . این بلوک هشت حمام و ده مسجد دارد. آب این بلوک از رودخانه ای به نام کر تأمین میشود و فاضل آب رودخانه ٔ مزبور به دریاچه ای که بین اصطهبانات و کربال واقع است میریزد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 215).
تازه، نو، نوین، نوباوه
تکیه ای: ǰadid
طاری: ǰedid
طامه ای: ǰedid
طرقی: ǰedid
کشه ای: ǰedid
نطنزی: ǰadid