مترادف خباثت : بدجنسی، بدسرشتی، بدنهادی، پست فطرتی، پلیدی، شرارت، بدجنس شدن، بدطینت گشتن، پلیدشدن، ناپاکی
برابر پارسی : بدسرشتی، بدنهادی، پلیدی، ناپاکی
malice, villainy
evil, malignancy, malignity, vice
پلیدی، ناپاکی
بدجنسی، بدسرشتی، بدنهادی، پستفطرتی، پلیدی، شرارت
بدجنس شدن، بدطینت گشتن، پلیدشدن
۱. بدجنسی، بدسرشتی، بدنهادی، پستفطرتی، پلیدی، شرارت،
۲. بدجنس شدن، بدطینت گشتن، پلیدشدن،
۳. پلیدی، ناپاکی
ناصرخسرو.
ناپاکی، پلید