مترادف چهارپا : چاروا، دابه، ستور، نعم
چهارپا
مترادف چهارپا : چاروا، دابه، ستور، نعم
فارسی به انگلیسی
quadruped, animal
animal
فارسی به عربی
وحش
مترادف و متضاد
چاروا، دابه، ستور، نعم
چهار دست و پا، چهارپا
چهارپا، حیوان، جانور، عنتر
چهارپا، حیوان باربر
چهار دست و پا، چهارپا
چهار پا، ستور، جانور چهار پا
چهار دست و پا، چهار دستان، چهار پا، چارپا
فرهنگ فارسی
بیشتربه اسب والاغ وقاطروشتراطلاق میشود
( اسم ) هر حیوانی که چهار پا ( دو دست و دو پا ) دارد و غالبا به اسب و الاغ و قاطر و شتر اطلاق شود. جمع : چهار پایان .
( اسم ) هر حیوانی که چهار پا ( دو دست و دو پا ) دارد و غالبا به اسب و الاغ و قاطر و شتر اطلاق شود. جمع : چهار پایان .
فرهنگ معین
( ~. ) (اِمر. ) = چهارپای . چارپا: هر حیوانی که چهار پا (دو دست و دو پا ) دارد و غالباً به اسب و الاغ و قاطر و شتر اطلاق می شود.
لغت نامه دهخدا
چهارپا. [ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) که چهار پا دارد. دارای چهار پا. که قوائم او چهار باشد. ذواربعة قوائم. || اصطلاحاً مرکب سواری مانند اسب و استر و خر وشتر و امثال آن. ( حواشی برهان چ معین ). هر حیوانی که چهار پا ( دو دست و دو پا ) دارد. ( فرهنگ فارسی معین ). چارپا؛ وحش. چهارپای دشتی که رمنده بود. ( دهار ) : و آن مرد داعی را در شهر، بر چهارپایی نشاندند و بردند تا از آب فرات عبره کردند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 119 ). تخم را به باغبان خویش داد و گفت در گوشه ای بکار و گرداگرد او پرچین کن تا چهارپا اندر او راه نیابد و از مرغان نگاه دار. ( نوروزنامه ).
- امثال
چهارپا را چهار روز آزمایند و دو پا را دو روز. مقصود از چهار روز آزمودن چهارپا ایام خیار حیوان است در شرع و از دوپا مراد انسان باشد. و معنی آنکه سیرت و سریرت آدمی زود شناخته آید. ( امثال و حکم ج 2 ص 671 ).
|| کنایه از چهارعنصر است :
رنگ از دو سیه سفید بزدای
ضدی ز چهارطبع بگشای
یک عهد کن این دو بیوفا را
یکدست کن این چهارپا را.
- امثال
چهارپا را چهار روز آزمایند و دو پا را دو روز. مقصود از چهار روز آزمودن چهارپا ایام خیار حیوان است در شرع و از دوپا مراد انسان باشد. و معنی آنکه سیرت و سریرت آدمی زود شناخته آید. ( امثال و حکم ج 2 ص 671 ).
|| کنایه از چهارعنصر است :
رنگ از دو سیه سفید بزدای
ضدی ز چهارطبع بگشای
یک عهد کن این دو بیوفا را
یکدست کن این چهارپا را.
نظامی.
فرهنگ عمید
هر حیوانی که با چهارپا (دو دست و دو پا ) راه می رود. &delta، بیشتر به اسب، الاغ، قاطر، و شتر اطلاق می شود.
هرحیوانی که با چهارپا (دو دست و دو پا) راه میرود. Δ بیشتر به اسب، الاغ، قاطر، و شتر اطلاق میشود.
دانشنامه آزاد فارسی
چهارپا (tetrapod)
نوعی مهره دار. این گروه شامل پستانداران، پرندگان، خزندگان، و دوزیستان است. پرندگان نیز، از آن جا که از اجداد چهارپا تکامل یافته اند، در این گروه قرار می گیرند. پاهای جلویی پرندگان تغییر پیدا کرده و به بال تبدیل شده است. مارها نیز، به سبب آن که از خزندگان چهارپا تکامل یافته اند، جزو چهارپایان محسوب می شوند.
نوعی مهره دار. این گروه شامل پستانداران، پرندگان، خزندگان، و دوزیستان است. پرندگان نیز، از آن جا که از اجداد چهارپا تکامل یافته اند، در این گروه قرار می گیرند. پاهای جلویی پرندگان تغییر پیدا کرده و به بال تبدیل شده است. مارها نیز، به سبب آن که از خزندگان چهارپا تکامل یافته اند، جزو چهارپایان محسوب می شوند.
wikijoo: چهارپا
واژه نامه بختیاریکا
چار با ( چاربُو )
یه سمه
یه سمه
پیشنهاد کاربران
ستور
کلمات دیگر: