کلمه جو
صفحه اصلی

حقیقتا


مترادف حقیقتا : به راستی، درواقع، فی الواقع، واقعاً

برابر پارسی : راستیرا، براستی

فارسی به انگلیسی

in fact, really, truly, essentially

truly, in truth


essentially, really, truly


فارسی به عربی

ببساطة , فی الحقیقة

مترادف و متضاد

indeed (قید)
واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فی الواقع، هر اینه، آره راستی

simply (قید)
واقعا، حقیقتا، بسادگی

verily (قید)
واقعا، براستی، امین، حقیقتا، هر اینه

veritably (قید)
واقعا، حقیقتا

فرهنگ فارسی

بطور راستی و راستی از روی حقیقت .

فرهنگ معین

( حقیقتاً ) (حَ قَ تَ نْ ) [ ع . حقیقهً ] (ق . ) به درستی ، از روی حقیقت .

فرهنگ عمید

به راستی، به درستی.

پیشنهاد کاربران

حقیقتاً. در حقیقت، در واقع.

راستی را ؛ در حقیقت. حقیقةً. الحق. براستی :
به مازندران دارد اکنون امید
چنین دادمش راستی را نوید.
فردوسی.
راستی را اگر کتاب نبود
علم جز نقش روی آب نبود.
؟
کوهکن در کوه نقش یار کند و من بدل
راستی را دوستان استاد فرهاد است ؟ من ؟
عصری تبریزی.


کلمات دیگر: