مترادف جعلی : تقلبی، ساختگی، قلابی، مجعول، مستعار، موهوم
متضاد جعلی : اصلی، اصیل
برابر پارسی : برساخته، دروغین، ساختگی
forged, fictitious
assumed, counterfeit, fake, fraudulent, made-up, phoney, phony, queer, spurious
تقلبی، ساختگی، قلابی، مجعول، مستعار، موهوم ≠ اصلی، اصیل
جعلی . [ ج َ ] (ص نسبی ) چیز تقلبی را گویند که مثل چیز اصلی ساخته باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چیزی که مصنوعی و ساختگی باشد مانند چیز اصلی . (ناظم الاطباء).ساختگی دروغین . غیر اصلی . نااصل . برساخته . صناعی .
- خبر جعلی ؛ خبری که حقیقت نداشته باشد و دروغ بود. (ناظم الاطباء).
- مصدر جعلی ؛ مصدر صناعی . مصدر ساختگی . آن است که کلمه در اصل مصدر نباشد، بلکه به آخر اسم فارسی یا بیگانه (مستعمل فارسی ) نشانه ٔ مصدری َیدن - َاندن - َانیدن درآورند. مانند: فهمیدن ، بلعیدن ، طلبیدن ، رقصیدن ، تلگرافیدن ، تپاندن ، غارتیدن ، جنگیدن ، قاپیدن ، شلیدن و جز آن . همچنین لغاتی را که از اضافه شدن یک اسم با «َیّت » درست شده باشد مصدرجعلی یا صناعی نامند، مانند: ایرانیت ، انسانیت ، آدمیت و جز آن .
جعلی . [ ج ُ ع َ ] (اِخ ) نسبت است به بنی جعل و لقب حیی الخولانی است که از ابی ذر روایت کرده و پسرش سعید از او روایت کرده است . (الانساب سمعانی ).
ساختگی، برساخته، دروغین