کلمه جو
صفحه اصلی

جسم بسیط

فارسی به انگلیسی

element

فارسی به عربی

عنصر

مترادف و متضاد

element (اسم)
جوهر فرد، اصل، اساس، عنصر، جسم بسیط، محیط طبیعی، اخشیج

فرهنگ فارسی

مقابل جسم مرکب و آن جسمی است که از اجزائ متشابهه یا غیر متشابه تشکیل یافته باشد .

لغت نامه دهخدا

جسم بسیط. [ ج ِ م ِ ب َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل جسم مرکب و آن جسمی است که از اجزاء متشابهه یا غیرمتشابه تشکیل یافته باشد. ( از دانشنامه علائی قسم طبیعی ص 33 ). جسمی را گویند که از اجسام مختلف الحقایق تشکیل نیافته باشد مانند آب. مقابل جسم مرکب. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).


کلمات دیگر: