مترادف چنگک : قلاب، قلابه، کجک، دروند
چنگک
مترادف چنگک : قلاب، قلابه، کجک، دروند
فارسی به انگلیسی
hook, grappling - iron
crampon, grab, hook, rake, tooth
فارسی به عربی
خطاف , خلیع , وتد
مترادف و متضاد
چنگک، کمر، سربار
لنگر، قلاب، چنگ، چنگک، چنگک یا قلاب کشتی، قلاب چند شاخه ای
پا، درجه، دندانه، چنگک، میخ، میخ چوبی
ضربه، دام، قلاب، چنگک، تله، چنگک بزرگ، منقار نوک برگشته، منقار عقابی
خاده، گفتار بیهوده، چنگک، حیله، نیزه، سیخک، قهقهه، شوخی فریبنده، ازمایش سخت، تفریحگاه ارزان، قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری
گیره، قلاب، سگک، چنگک، نوار اتصال، گیره یا قلاب زدن به
گیره، قلاب، سگک، چنگک، نوار اتصال، گیره یا قلاب زدن به
شعبه، زبانه، چنگال، چنگک، تیزی چنگال، تیزی دندان، شاخه رود یا نهر
چنگک
هرزه، شکاف، چنگال، چنگک، شیار، خط سیر، فاجر، شیب، جای پا، شن کش
چنگک، نشان نقل قول به این شکل ' '
چنگک
قلاب، چنگک
چنگک، پنج انگشت، پنج برگ
قلاب، قلابه، کجک، دروند
فرهنگ فارسی
قلاب، آکج، کجک، میله کوتاه فلزی سرکج که آویزان است
( اسم ) ۱ - قلاب عموما . ۲ - قلابی که فیل را بدان رانند خصوصا کجک . ۳ - میل. کوتاه فلزی سر کج که چیزی به آن آویزان کنند . ۴ - آلتی که بر سر نخ یا ریسمان بندند و بدان ماهی گیرند .
( اسم ) ۱ - قلاب عموما . ۲ - قلابی که فیل را بدان رانند خصوصا کجک . ۳ - میل. کوتاه فلزی سر کج که چیزی به آن آویزان کنند . ۴ - آلتی که بر سر نخ یا ریسمان بندند و بدان ماهی گیرند .
فرهنگ معین
(چَ گَ ) (اِمر. ) ۱ - قلاب (عموماً ). ۲ - میلة کوتاه فلزی سرکج که چیزی به آن اضافه کنند. ۳ - آلتی که بر سر نخ یا ریسمان بندند و بدان ماهی گیرند. ۴ - قلابی که فیل را بدان رانند، کجک .
لغت نامه دهخدا
چنگک. [ چ َ گ َ ] ( اِمصغر ) عموماً قلاب را گویند و خصوصاً قلابی که فیل را بدان رانند. ( برهان ). بمعنی قلاب میباشد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). قلاب و قلابی که فیل را بدان رانند. ( ناظم الاطباء ). قلاب دروند. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی ). قلاب آهنی نوک تیزو نوک برگشته که بدان چیزی از آب و غیر آن نزدیک کشند یا برکشند و گاه باشد که آن را چندین نوک باشد. قلاب و غالباً با چند سر قلاب چند شاخ ، قلاب چند شاخه. چنگ. چنگ خرد. کچک کوچک. ( یادداشت مؤلف ) :
زآن همه کآورد ز روزی بچنگ
داشت همه چنگک و ساطور وسنگ.
زآن همه کآورد ز روزی بچنگ
داشت همه چنگک و ساطور وسنگ.
یحیی کاشی ( از آنندراج ).
در اراک ( سلطان آباد ) قلاب را چنگک گویند. و در گیلکی قلاب آهنی که بدان دلو یا آفتابه که بچاه افتاده ، بیرون کشند. ( حاشیه برهان چ معین ). قناره. نشبیل. رجوع به چنگ و قلاب و نشبیل شود.فرهنگ عمید
۱. میلۀ کوتاه فلزی سرکج برای آویختن یا گرفتن چیزی، قلاب، آکج، کجک.
۲. وسیله ای در کشاورزی با دستۀ بلند که در انتهایش میله ای کوتاه و خمیده قرار دارد.
۳. قلاب ماهیگیری.
۲. وسیله ای در کشاورزی با دستۀ بلند که در انتهایش میله ای کوتاه و خمیده قرار دارد.
۳. قلاب ماهیگیری.
دانشنامه عمومی
چَنگَک، اَنْگُشْته یا چهارشاخ (در برخی گویش های محلی: «اوسین») ابزار کشاورزی دسته داری است که دسته اش معمولاً از جنس چوب است و به دسته بیل و پارو شبیه است که به یک سر آن چهار شاخه نوک تیز معمولاً پولادین که اندکی خمیدگی دارند وصل شده است ازاین رو روی هم رفته به پنجه انسان و چنگال غذاخوری بی شباهت نیست (دلیل نام چنگک و انگشته هم همین است). شمار شاخه ها ممکن است پنج شاخه و بیشتر داشته باشد اما به همین نام چهارشاخ خوانده می شود و برای به باد کشیدن خرمن های کوفته بکار رود تا دانه را از کاه جدا گردانند.
لغت نامهٔ دهخدا
فرهنگ معین
اصولاً برزیگران از این ابزار برای بلند کردن و پرتاب کردن چیزهای سبک در کشتزار و انبار استفاده می کنند.
علاوه بر نام های بالا، این ابزار کشاورزی را گاه به نام های:آشیر(لری) ، افشون ، اوشین ، اوچون ، شانه یا شنه ، پنجه ، هسک و لیفا(مازندرانی) می شناسند.
در گذشته به خاطر شکل این ابزار، گاه از آن به عنوان افزار دفاع (به ویژه برای کسانی که توانایی خرید یا تهیهٔ شمشیر یا سلاح گرم را نداشتند) می شده است. برای هجو ترسایان، گاه در نمایش ها و تصویرها اهریمن یا اهریمنان را چنگک به دست به نمایش درمی آورند. برخی از این ابزار استفاده های هنری و سیاسی نیز نموده اند.
لغت نامهٔ دهخدا
فرهنگ معین
اصولاً برزیگران از این ابزار برای بلند کردن و پرتاب کردن چیزهای سبک در کشتزار و انبار استفاده می کنند.
علاوه بر نام های بالا، این ابزار کشاورزی را گاه به نام های:آشیر(لری) ، افشون ، اوشین ، اوچون ، شانه یا شنه ، پنجه ، هسک و لیفا(مازندرانی) می شناسند.
در گذشته به خاطر شکل این ابزار، گاه از آن به عنوان افزار دفاع (به ویژه برای کسانی که توانایی خرید یا تهیهٔ شمشیر یا سلاح گرم را نداشتند) می شده است. برای هجو ترسایان، گاه در نمایش ها و تصویرها اهریمن یا اهریمنان را چنگک به دست به نمایش درمی آورند. برخی از این ابزار استفاده های هنری و سیاسی نیز نموده اند.
wiki: تلویزیون ملی ایران پخش گردید.
ابراهیم روشنیان
جلال پیشوائیان
حسین صدر
سهیل سوزنی
علی بدیعی
ایرج سرباز
مرتضی احمدی
عزت الله مقبلی
پروین دخت دولتشاهی
فرخ ساجدی
هر قسمت از این مجموعه تلویزیونی، با نگاهی طنز، به یکی از مفاهیم یا مشکلات زندگی اجتماعی می پرداخت.
ابراهیم روشنیان
جلال پیشوائیان
حسین صدر
سهیل سوزنی
علی بدیعی
ایرج سرباز
مرتضی احمدی
عزت الله مقبلی
پروین دخت دولتشاهی
فرخ ساجدی
هر قسمت از این مجموعه تلویزیونی، با نگاهی طنز، به یکی از مفاهیم یا مشکلات زندگی اجتماعی می پرداخت.
wiki: چنگک (مجموعه تلویزیونی)
دانشنامه آزاد فارسی
چَنْگَک (harrow)
چَنْگَک
ابزاری برای ازبین بردن شیارهای ناشی از شخم زدن زمین و تبدیل آن به زمین آمادۀ کشت. برای پوشاندن دانه ها پس از بذرافشانی نیز به کار می رود. چنگک های سنتی از یک ردیف میخ بلند متصل به چارچوبی تشکیل می شوند، اما در چنگک های جدید، تعدادی از دیسک یا صفحۀ مدور تعبیه می کنند.
چَنْگَک
ابزاری برای ازبین بردن شیارهای ناشی از شخم زدن زمین و تبدیل آن به زمین آمادۀ کشت. برای پوشاندن دانه ها پس از بذرافشانی نیز به کار می رود. چنگک های سنتی از یک ردیف میخ بلند متصل به چارچوبی تشکیل می شوند، اما در چنگک های جدید، تعدادی از دیسک یا صفحۀ مدور تعبیه می کنند.
wikijoo: چنگک
گویش مازنی
/changak/ قلابی که آن را دیوار یا سقف متصل کنند تا گوشت یا دیگر مواد را بر آن آویزند & قلاب ماهی گیری - چوبی چند شاخه از درخت بید که به عنوان رخت آویز استفاده شود ۳قلابی که با آن از چاه آب کشند
قلابی که آن را دیوار یا سقف متصل کنند تا گوشت یا دیگر مواد ...
۱قلاب ماهی گیری ۲چوبی چند شاخه از درخت بید که به عنوان رخت ...
جدول کلمات
قلاب
کلمات دیگر: