کلمه جو
صفحه اصلی

جوات

فرهنگ فارسی

اسم است مجاوته را

لغت نامه دهخدا

جوات. [ ج ُ ] ( ع اِمص ) اسم است مجاوتة را، و مجاوتة با کلمه جَوت جَوت شتر را خواندن است. ( منتهی الارب ). خواندن شتر را بسوی آب با جَوت جَوت. ( اقرب الموارد ).

جواة. [ ج َ ] ( ع اِ ) غلاف دیگ. ( منتهی الارب ). چیزی که دیگ بر روی آن نهند. رجوع به جواء و جیاء و جیاءة و جیاوة شود.

جوات . [ ج ُ ] (ع اِمص ) اسم است مجاوتة را، و مجاوتة با کلمه ٔ جَوت جَوت شتر را خواندن است . (منتهی الارب ). خواندن شتر را بسوی آب با جَوت جَوت . (اقرب الموارد).


اصطلاحات

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> جوات
پیکان

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
جواد. javat


کلمات دیگر: