معنی اصطلاح -> تقصیر چیزی را به گردن کسی انداختن
کسی را مقصر / گناهکار قلمداد کردن
مثال:
آقای قاضی باور بفرمایید، من روحم از این ماجرا خبر نداشت، این ها برای اینکه پای خودشان گیر نیفتد، تقصیر را به گردن من انداخته اند.
کسی را مقصر / گناهکار قلمداد کردن
مثال:
آقای قاضی باور بفرمایید، من روحم از این ماجرا خبر نداشت، این ها برای اینکه پای خودشان گیر نیفتد، تقصیر را به گردن من انداخته اند.