کلمه جو
صفحه اصلی

جیم شدن

فارسی به انگلیسی

to sneak out


blow, elude, slide, slip, sneak


elude, slide, slip, sneak, blow, scarper, vamoose, skedaddle, to sneak out

فارسی به عربی

رجل

مترادف و متضاد

nip (فعل)
کش رفتن، گاز گرفتن، جوانه زدن، صدمه زدن، جیم شدن، به باد انتقاد گرفتن، در اثر سرما بی حس شدن

pop off (فعل)
مردن، ترکیدن، جیم شدن، ناگهان ناپدید شدن

guy (فعل)
استهزاء کردن، جیم شدن، با طناب نگه داشتن، با تمثال نمایش دادن

french leave (فعل)
جیم شدن

scram (فعل)
فرار کردن، گریختن، جیم شدن، فوری رفتن، به سرعت دور شدن

فرهنگ فارسی

در تداول رفتن پنهانی بی آنکه حضار آگاه شوند .

لغت نامه دهخدا

جیم شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، رفتن پنهانی بی آنکه حضار آگاه شوند. غائب شدن و رفتن بی التفات حاضرین. کالیدن. دک شدن.

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> جیم شدن
فرار کردن؛ گریختن؛ پنهانی جایی را ترک کردن
مثال:
شبانه باروبندیلش را بست و جیم شد.
توضیح:
همچنین ← به چاک زدن؛
← فلنگ را بستن

پیشنهاد کاربران

جیم شدن : آهسته از مجلس بیرون رفتن ( گویش جهرمی )

Abscond; Slip away; Sneak away

قاچاق شدن= در رفتن ( گویش تهرانی )

جیم شدن/اززیرکاری دررفتن
Weasel out
Even though they had signed a contract, they tried to weasel out of it later
بااینکه قرار داد امضا کرده بودن، بعدش سعی کردن بزنن زیرش/جیم شن/ بپیچونن

به معنی در رفتن است
فرار کردن. . .


کلمات دیگر: