کلمه جو
صفحه اصلی

تند رفتن


مترادف تند رفتن : اغراق کردن، مبالغه کردن، زود قضاوت کردن، نااندیشیده سخن گفتن

فارسی به انگلیسی

race, run, streak, to go (or walk) fast, to go to great lengths

to go (or walk) fast, to go to great lengths


race, run, streak


فارسی به عربی

اسطول

مترادف و متضاد

۱. اغراق کردن، مبالغه کردن
۲. زود قضاوت کردن
۳. نااندیشیده سخن گفتن


fleet (فعل)
بسرعت گذشتن، تند رفتن

flit (فعل)
تند رفتن، نقل مکان کردن

اغراق کردن، مبالغه کردن


زود قضاوت کردن


نااندیشیده سخن گفتن


فرهنگ فارسی

به شتاب و سرعت حرکت کردن چست و چالاک راه رفتن .

لغت نامه دهخدا

تند رفتن. [ ت ُ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) به شتاب و سرعت حرکت کردن. ضد کند رفتن. چست و چالاک راه رفتن. ( ناظم الاطباء ). || در تداول امروز، از حد خود تجاوز کردن و بیش از اندازه اظهار وجود کردن. رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود.

اصطلاحات

معنی ضرب المثل -> تند رفتن
مبالغه و زیاده روی کردن.

پیشنهاد کاربران

تگ . .


کلمات دیگر: