کلمه جو
صفحه اصلی

ابتدابه ساکن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> ابتدابه ساکن
بی مقدمه؛ بدون تهیه ی مقدمات لازم
مثال:
چنین موضوعی را نمی توان ابتدابه ساکن مطرح کرد، اول باید مقدمه چینی کرد و صغرا و کبرا آورد و بعد وارد موضوع شد.

پیشنهاد کاربران

بی پیشینه


کلمات دیگر: