کلمه جو
صفحه اصلی

استخوان ترکاندن

فرهنگ معین

( ~. تِ دَ ) (مص ل . ) رشد کردن ، بزرگ شدن .

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> استخوان ترکاندن
رشد کردن؛ قد کشیدن
مثال:
... به قول همسایه ها یکهو استخوان ترکانید. توی آینه که نگاه می کرد، ذوق می کرد، انگار از لپش خون می چکید.
( سیمین دانشور- مردی که برنگشت - از کتاب شهری چون بهشت )


کلمات دیگر: