کلمه جو
صفحه اصلی

چغان رود

فرهنگ فارسی

نام رودخانه ایست که امروز سر خن گویند و چغانیان را مشورب سازد .

لغت نامه دهخدا

چغان رود. [ چ َ ]( اِخ ) نام رودخانه ای است که امروز سُرخَن گویند و چغانیان را مشروب سازد. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ذیل لغت چغانیان ). نام رودخانه ای است که در ناحیه ای واقع در مسیر علیای آمودریا جریان داشته و آن ناحیه را در قدیم چغان و چغانیان مینامیده اند. چغانی رود : کاروانی یافتم که بطرف ترمذ میرفتند با ایشان به ترمذ رفتم بر درازگوش مرا سوار کرده بودند، چون به آب چغان رود رسیده شد خلقی از اهل کاروان در آب افتادند. ( انیس الطالبین بخاری ). بر درازگوش نشستی و در چغانرود درآمدی و درازگوشان اهل کاروان را آب برد. ( انیس الطالبین بخاری ). رجوع به چغانی رود شود.

دانشنامه عمومی

چَغانْ رود یا سُرخان دریا، از ریزابه های مهم جیحون در مغرب تاجیکستان و جنوب ازبکستان می باشد. چغانرود از رشته کوه حصار و زَرافشان سرچشمه می گیرد که قله هایی با بیش از ۴۵۰۰ متر ارتفاع دارند. طول آن از آبادی قَراوُل تپه (در قسمت وسط) تا مصب رود حدود ۱۷۵ کیلومتر و از سرچشمه تا مصب حدود ۲۹۷ کیلومتر است (د. تاجیکی، ج ۷، ص۱۷۶). این رود با جهت عمومی شمال شرقی ـ جنوب غربی، بالاتر از شهر ترمذ، در ارتفاع حدود ۳۰۲ متری به جیحون می ریزد. قسمت علیای چغانرود از مرز جمهوری های ازبکستان و تاجیکستان می گذرد. این رود هفتمین و آخرین ریزابه مهم سمت راست جیحون است و دره چغانرود، حاصلخیزترین دره شاخه های جیحون به شمار می آید (د. اسلام؛ چاپ دوم؛ د. ایرانیکا، ذیل مادّه؛ بارتولد، ۱۳۵۰ش، ص ۱۰۰).
چغانیان
حوضه آبریز چغان رود حدود ۱۳۵۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد و قسمت علیای آن حدود ۶۰٪ مساحت حوضه را در برمی گیرد (رجوع کنید به د. تاجیکی، همان جا). حوضه های آبریز کافِرْنِگان در مشرق و شِرآباد در مغرب چغانرود است. در حوضه آبریز چغانرود، علاوه بر چغانرود، که از به هم پیوستن چند رود کوچک از جمله توپَلَنگ و قَره داغْ دریا تشکیل می شود، رودهای دیگری نیز جریان دارند، از جمله بایسون دره، وَخْشْوار، خواجه پاک، سَنگَردَک و کانی کان (همه از ریزابه های چغانرود). بیشتر ریزابه ها از کرانه راست به چغانرود می ریزند. دمای حوضه آبریز چغانرود از ۳ درجه در زمستان تا ۳۲ درجه در تابستان و میانگین بارش سالانه آن از ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیمتر (در ارتفاعات تا ۳۵۰ میلیمتر) متغیر است (همان جا؛ د. ازبکستان شوروی، ج ۱۰، ص ۴۳۹).
میانگین میزان آبدهی چغانرود ۱۲۰ متر مکعب در ثانیه (سالانه حدود ۸ر۳ میلیارد مترمکعب) است که ۷۰٪ از این مقدار از رشته کوه حصار تأمین می شود (د. ازبکستان شوروی، ج ۱۰، ص۴۳۹). بیشترین میزان آبدهی چغانرود در خرداد و کمترین آن در شهریور و مهر است. اهالی منطقه از آب آن برای مصارف گوناگون، از جمله کشاورزی، استفاده می کنند. ظاهرآ بیشترین مصرف در حد فاصل آبادی قراول تپه تا آبادی مَنْگُذَر (در قسمت سفلای رود) است. همچنین برای استفاده بیشتر، آبراهه ها و آب انبارهای متعددی در مسیر چغانرود احداث شده است. آب آن در بیشتر ماه های سال گل آلود است (همان، ج۱۰، ص۴۳۹؛ رت ولادزه و امین اف، ص۷۸). چغانرود گاهی، به سبب مصرف بیش از اندازه و آبیاری مزارع، بدون آب است (بارتولد، ۱۳۵۰ش، ص ۱۰۰).
نام چغان رود (در دیوان فرخی سیستانی، ص:۱۸۹ چغانی رود) از نام ناحیه قدیمی چغانیان گرفته شده (بارتولد، ۱۳۵۸ش، ص ۱۳) و در نوشته های فارسی زبانان، چَغان رود (حدودالعالم، ص ۴۱) یا جَغان رود (شرف الدین علی یزدی، ج ۱، ص ۱۴۷) و در منابع عربی، نهر صَغانیان (بلاذری، ص ۵۸۹؛ ابن خرداذبه، ص ۳۳–۳۴؛ قزوینی، ص ۵۲۵؛ ابوالفداء، ص ۵۰۵) ذکر شده است.

چَغانْرود یا سُرخان دریا، از ریزابه های مهم جیحون در مغرب تاجیکستان و جنوب ازبکستان می باشد. چغانرود از رشته کوههای حِصار (یا گیسارسکی/ گیسار) و زَرافشان سرچشمه می گیرد که قله هایی با بیش از ۴۵۰۰ متر ارتفاع دارند. طول آن از آبادی قَراوُل تپه (در قسمت وسط) تا مصب رود حدود ۱۷۵ کیلومتر و از سرچشمه تا مصب حدود ۲۹۷ کیلومتر است (د. تاجیکی، ج ۷، ص۱۷۶). این رود با جهت عمومی شمال شرقی ـ جنوب غربی، بالاتر از شهر ترمذ، در ارتفاع حدود ۳۰۲ متری به جیحون می ریزد. قسمت علیای چغانرود از مرز جمهوری های ازبکستان و تاجیکستان می گذرد. این رود هفتمین و آخرین ریزابه مهم سمت راست جیحون است و دره چغانرود، حاصلخیزترین دره شاخه های جیحون به شمار می آید (د. اسلام؛ چاپ دوم؛ د. ایرانیکا، ذیل مادّه؛ بارتولد، ۱۳۵۰ش، ص ۱۰۰).

دانشنامه آزاد فارسی

چَغان رود
نام هفتمین و آخرین ریزابۀ رودخانۀ جیحون (آمودریا). این رود پس از عبور از چغانیان، در بالای ترمذ از سمت راست به رودخانه جیحون می ریزد. ابن رسته نام این رودخانه را زامل نوشته است. امروزه قسمت علیای آن قره طاق دریا و از ده نو (شهر چغانیان) به بعد، سرخان نامیده می شود.


کلمات دیگر: