کلمه جو
صفحه اصلی

بوفه

فارسی به انگلیسی

buffet, refreshments, cabinet, smorgasbord, smrgasbord, tuck-shop

buffet


cabinet, smorgasbord, smِrgasbord, tuck-shop


فارسی به عربی

مقصف

مترادف و متضاد

buffet (اسم)
ضربت، ضرب، سیلی، بوفه، رستوران، قفسه جای ظرف، اشکاف، کافه، مشت

فرهنگ فارسی

۱ - محل فروش نوشابه و مواد خوراکی در رستورانها و اماکن عمومی . ۲ - جای غذا خوردن در باشگاهها تماشاخانه ها ایستگاههای راه آهن و غیره . ۳ - قفسه ای چوبی یا فلزی که لوازم سفره را در آن جای دهند .

محلی برای فروش غذا و نوشابه در مکان‌های عمومی


فرهنگ معین

(فِ ) [ فر. ] ( اِ. )۱ - قفسة ظروف ، چینی جا (فره ). ۲ - محل فروش نوشابه و خوراکی در مکان های عمومی .

لغت نامه دهخدا

بوفه. [ ف ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) محل فروش نوشابه و مواد خوراکی در رستورانها و اماکن عمومی. || جای غذا خوردن در باشگاهها، تماشاخانه ها، ایستگاههای راه آهن و غیره. || قفسه چوبی یا فلزی که لوازم سفره را در آن جای دهند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. محل مخصوص برای فروش مواد خوراکی، از قبیل نوشابه ها، تنقلات در مکان های عمومی چون مدرسه، اداره، هتل، سینما، و مانندِ آن.
۲. کمد یا قفسه ای با در شیشه ای که ظروف و وسایل زینتی را در آن قرار می دهند.

فرهنگستان زبان و ادب

{buffet} [گردشگری و جهانگردی] محلی برای فروش غذا و نوشابه در مکان های عمومی

پیشنهاد کاربران

چینی جا، جای ظروف

خرستان . [ خ ُ رِ ] ( اِ ) گنجه . قفسه ای که در آن ظروف و امثال آن می نهند. بوفه ( در نزد فرنگان ) . خرستانه . ( از دزی ج 1ص 362 ) : فخافت منه المراءة ان یراه عندها. . . فادخلته الی خرستان عندها و خبته . . . ثم انها فتحت الخرستان علی الغلام و قالت اخرج . ( سندبادنامه ٔ عربی ص 358 ) .

بوفه می شه بوفه وا


کلمات دیگر: