بی بها
فارسی به انگلیسی
worthless
valueless
فارسی به عربی
عدیم القیمة , لا یقدر
مترادف و متضاد
بی ارزش، بی اهمیت، بی بها، ناچیز و بی قیمت
بی ارزش، بی اهمیت، بی بها، بی قیمت
فوق العاده، بی بها، گرانبها، تخمین ناپذیر
جزئی، ناچیز، غیر محسوس، نامریی، بی بها، غیر قابل ارزیابی، غیر قابل تقدیر
بی بها، چیز بی ارزش، بسیار پر قیمت
فرهنگ معین
(بَ ) (ص مر. ) ۱ - بی ارزش ، بی قیمت . ۲ - پُربها، گرانبها، آنقدر که نتوان برایش قیمتی تعیین کرد.
فرهنگ عمید
بی قیمت، بی ارزش.
کلمات دیگر: