طلب نوروروشنایی کردن، روشنی جستن، روشن شدن
( مصدر ) ۱ - روشن شدن . ۲ - مدد خواستن بشعاع روشنی جستن .
( مصدر ) ۱ - روشن شدن . ۲ - مدد خواستن بشعاع روشنی جستن .
استنارة. [اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) روشن شدن . (منتهی الارب ). || مدد خواستن به شعاع و روشنی جستن . یقال : استنار به ؛ اذا استمد شعاعه . || دور داشتن زن را از تهمت . (منتهی الارب ). || فیروزی یافتن . پیروزی یافتن . یقال : استنار علیه . (منتهی الارب ).