(تَ حُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - به هم رسیدن . ۲ - از پی هم آمدن .
تلاحق
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
تلاحق. [ ت َ ح ُ ] ( ع مص ) در یکدیگر رسیدن. ( زوزنی ). یکی بدیگری رسیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بهمدیگرپیوستن. ( آنندراج ). || پیاپی شدن اخبار. || تتابع احوال قوم. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
۱. از پی هم آمدن، پی درپی شدن.
۲. پیوسته شدن، به هم رسیدن.
۲. پیوسته شدن، به هم رسیدن.
دانشنامه اسلامی
کلمات دیگر: